موندنبهپایِتوفایدهنداشت،رفتم!!!
دیدیچهخوبترککردنتوبلدم(((:
دلممیخواستبمونما،
دلممیخواستدوستداشتهباشم...
امانفهمیدی!
میخوامازدورنگاهکنمببینماوناییکهدورتوشلوغکردن
مثلِمنپشتتهستن؟
مثلِمنهواتودارن؟
ولیبههمونشلوغیِدورتقسمکهپشتتخالیه؛
یهروزیبههمهیِحرفاممیرسیا...
اماقصهیِمنوتودیگهتمومشده .
حالایهزندگیِجدیدساختم؛
یهزندگیِبدونتو؛
کارمامیگه:
اونیکهقدرداشتنتوندونست،یهروزتوحسرتداشتنتمیسوزه...
اونروزدورنیست،ولیخیلیدیره .
دختࢪماھ