یکی از پرسشهای اساسی درباره شادکامی این است که آیا شادکامی حالتی است که به رویدادها و موقعیتهای زندگی مربوط میشود یا به شخصیت فرد ارتباط دارد و یا اینکه نتیجه تعامل میان این دو است؟ بیشتر بررسیها نشان میدهند که شادکامی یک ویژگی شخصیتی است. بررسیهای شخصیتی در مورد شادکامی نشان میدهد که افراد شاد و ناشاد، نیمرخهای شخصیتی متمایز دارند. در فرهنگهای غربی، افراد شاد برونگرا و خوشبین هستند و از عزت نفس بالا و کنترل درونی برخوردارند. در مقابل، افراد ناشاد به سطوح بالایی از روانرنجوری گرایش دارند. همبستگی برونگرایی با شادکامی یا عاطفی بودن مثبت حدود 70/0 است اما همبستگی روانرنجورگرایی با عاطفی بودن منفی بیش از 9/0 است. در پژوهشی که توسط مرادی، جعفری و عابدی در مورد «شادمانی و شخصیت» انجام شد، به ارتباط معنادار شادکامی با ابعاد شناختی، اجتماعی، هیجانی و جسمانی شخصیت اشاره شده است. در این پژوهش، کنترل درونی، خوشبینی و تفکر مثبت، هدفمندی، خلاقیت، ثبات هیجانی، عزت نفس، خودکارآمدی، برونگرایی، نوعدوستی، توافق اجتماعی، وظیفهشناسی، روابط مثبت با دیگران و سلامت سیستم ایمنی بدن به مثابه مؤلفههای شخصیتی مؤثر در شادکامی یاد شده است. این پژوهشگران بر این باورند که بین شادکامی و مؤلفههای یاد شده، رابطه علّی و دوسویه برقرار است. برخی از پژوهشگران نیز شادکامی را متغیری شخصیتی میدانند که پایهای زیستشناختی دارد. هیجان مثبت، رضایت از زندگی، نبود هیجانهای منفی، روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز شروط لازم برای رسیدن به شادکامی هستند. لوبومیرسکی و همکاران الگوی یکپارچهای از شادکامی ارائه و عوامل شادکامی را از سه جنبه بررسی کردهاند: عوامل ژنتیکی (نقطه تنظیم)، شرایط محیطی و صفات شخصیتی (فعالیت ارادی). بر اساس این پژوهش، عوامل ژنتیکی 50% ، صفات شخصیتی 40% و عوامل محیطی 10% واریانس شادکامی را پیشبینی میکنند. لوبومیرسکی و همکاران معتقدند عوامل ژنتیکی، در طول زمان ثابت و پایدار، و در برابر نفوذ و کنترل مقاومند و تغییر در صفات شخصیتی به مراتب بیشتر از عوامل محیطی ظرفیت شادکامی را افزایش میدهد. به نظر میرسد، گستردهترین پژوهش در زمینه شادکامی روانشناختی را آرگیل (2001) انجام داده است. وی حاصل پژوهشهایش را در کتابی با عنوان روانشناسی شادی گزارش کرده است
به طور کلی، افراد با حالت خوشی و ناخوشی به زندگی خود رنگ می دهند. فردی که از شادکامی بیشتری برخوردار است، آرامش و احساس امنیت بیشتر، تصمیم گیری راحت تر، میزان کار مطلوب و، مشارکت بیشتر، زندگی سالم و پر انرژی و در نهایت زندگی رضایتمندانه ای دارد
چهار رویکرد کلی مربوط به شادکامی:
برخی مطالعات به بررسی مفهوم شادکامی پرداختهاند و اینکه آیا شادکامی یک صفت و ویژگی ذاتی و وراثتی است یا نه؛
در برخی از این پژوهشها که شاید بیشترین سهم از مطالعات شادکامی را به خود اختصاص داده باشد، بررسی همبستگی و رابطه عوامل مختلف شخصیتی، فرهنگی، اجتماعی و جمعیتشناختی با شادکامی مورد اهتمام بوده است؛ در تعدادی از این بررسیها سنجش میزان شادکامی افراد و تهیه ابزارهایی برای این منظور مورد توجه بوده است؛ در بعضی پژوهشها که در سالهای اخیر بیشتر شده، بررسی عوامل مؤثر بر شادکامی و شیوههای افزایش شادکامی کانون توجه بوده است