امروز میخوام بنویسم چه کسانی مدیتیشن نیاز دارن. البته این فهرست رو از نگاه خودم، طبق خوانده های خودم، و با درک خودم میگم. پس ممکنه کامل نباشه.. و یا ایرادایی توش باشه.. خوشحال میشم کمکم کنید اگر ایرادی توش دیدین.
دوست خوبم، اگر یکی از این شرایط رو داری، و اگر در یکی (شایدم چند تا) از این دسته ها قرار میگیری.. شما مدیتیشن لازمی:
در زندگی گاهی نگرانی یا هیجان (مثبت یا منفی) پیش میاد.. اما اگر حس میکنی بیشتر اوقات داری می جنگی، و روزهات داره با ترس از اینکه چی ممکنه پیش بیاد، چی ممکنه کم بیاد، چی ممکنه خراب بشه و.. میگذره، تو به مدیتیشن نیاز داری.
اگر به هر طرف که نگاه میکنی، حتما یکی رو میبینی که درباره ناراحتی ها، مشکلاتت و بدبختی هات مقصر میدونیش، احتمالا مدیتیشن از نان شب برای تو واجب تره.
ممکنه با اشخاص اطرافت مشکل زیادی نداشته باشی، اما بجاش با اشیا و مفاهیم و سیستم ها (ی اجتماعی / سیاسی / آموزشی و ...) اطرافت می جنگی.. دایم ازشون شاکی و ناراحتی.. و فکر میکنی همه مشکلاتت از اون ها ناشی میشه.. یس بادی، یو نیــد مدیتیشن.
این، یکی از متداول ترین مسائل آدماست.. اگر دیدی بیشتر اوقاتت درگیر اتفاقات گذشته و خاطراتت هستی.. اگر داری یه کامیون زباله از گذشته روی دوش خودت حمل میکنی، که بوی اون هم خودت رو آزار میده هم عزیزانت؛ در اولین ایستگاه ممکن توقف کن و بنشین به مدیتیشن. قول میدم ضرر نمی کنی.
ممکنه مثلِ خیلی هامون، گاهی توی ذهنت درگیر یه سری افکار، سوالات و نگرانی هایی باشی.. و شاکی باشی که این ذهن داره اذیتم میکنه... می خوام این ذهن ساکت بشه... دکمه خاموش ذهن کجاشه.. ذهن من توی infinite Loop افتاده یکی دوشاخه رو از برق بِکشه.
خوب شرمنده رفیق، ذهن دکمه خاموش نداره.. با ذهنت نمی تونی بجنگی.
در عوض، تو به مدیتیشن نیاز داری، تا شروع کنی به دوست شدن با ذهنت. تا شروع کنی به درک اینکه ذهن کارش فکر ساختن و فکر کردنه. مثل قلب، که کارش پمپاژ کردن خونه.
ذهن کار خودشو میکنه.. مهم اینه که تو اسیرش نباشی.. و البته درک این موضوع، یهویی شدنی نیست.. به کمی تمرین نیاز داره.
ممکنه بگی نفس کشیدن غیرارادی ئه، و طبیعت کار خودشو میکنه..
خوب اولا، برای چند ثانیه نفست رو نگهدار تا مطمئن بشی که انقدرام "غیر-ارادی" نیست؛ دوما اگه یادت نمیاد آخرین بار کِی به نفس کشیدنت "نگاه" کردی، پس شاید خیلی وقت ها تو از خودت دوری.. خودت رو "گم" میکنی و زیادی مشغول "بازی"های اطرافت میشی.
اینجا این ویدیوی 2دقیقه ای از استاد rinpoche هم میتونه مفید باشه:
https://youtu.be/ksp3iSUDqfo
دنیای اطرافمون (آدما و سیستم ها) مدام تشویقمون میکنن به بیشتر و بیشتر.. ثروت بیشتر، موفقیت بیشتر، کار بیشتر، دوستان بیشتر، روابط بیشتر، اخبار بیشتر و...
خوب این "بازی" تا جایی که اسیر اون نشی، شاید خوب باشه. اما خیلی هامون خیلی وقت ها، ناخواسته و نادانسته اسیرِ بازی میشیم. از خودمون دور میشیم.. ما وارد چرخِ همستری میشیم، و ظاهرا قراره تا ابد بدویم دنبال خواستنی های بیشتر و بیشتر.
بیشترمون، تقریبا همیشه، در وضعیتِ چیزی "خواستن" بودیم.. گاهی شاید خوب باشه بنشینیم و چیزی نخواستن هم تمرین کنیم.