ویرگول
ورودثبت نام
مردی که می‌نویسد
مردی که می‌نویسدمی‌نویسم، می‌سُرایم... فلسفه می‌خوانم؛ می‌اندیشم؛ به‌پرواز درمی‌آیم... جهانی که من می‌بینم، کاملا با جهانی که تو می‌بینی متفاوت است. زبان و ادراک و نگاهِ ما باهم تفاوت‌های عمیقی دارد.
مردی که می‌نویسد
مردی که می‌نویسد
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

انسان و احترام

سخن یکم:

«انسان» مادامی که در رتبه‌ی انسانیّت خود باقیست و خویشتن را با ارتکابِ اعمال و افعال ناصحیح و غیرانسانی، از آن رُتبه‌ی اَعلی ساقط نکرده است، از اینکه کسی با او رفتاری غیرانسانی داشته باشد، در تعب و رنج می‌افتد؛ و مسلّم است که خود نیز نمی‌تواند با دیگران رفتاری غیرانسانی داشته باشد.

اگر شخصی با یک شخص دیگر رفتاری داشت که خارج از اصل و برنامه‌ی انسانی است، چند چیز را می‌توان در او تحلیل کرد:

اوّل اینکه: آن‌شخص خودش در وهله‌ی نخست، از رتبه‌ی انسانیت به‌در آمده که توانسته این را بخود بقبولاند که چُنان‌ کرداری داشته باشد؛ یعنی اولّین کسی که به او توهین کرده و رفتاری غیرانسانی داشته، خودش بوده؛ مثلا وقتی کسی برای کسی الفاظ ناشایست و نسبت نادرست و غیرانسانی بکار می‌برد و ناسزا می‌گوید، در حقیقت او خودش را آنقدر پایین آورده و از رده‌ی انسانیت ساقط کرده است که زبان و دهانش شایسته‌ی تلفظ آن الفاظ گردیده است؛

دوّم هم اینکه: خودش را در جایگاهی قرار داده که الفاظی همانند یا بدتر را از آن‌طرف مقابل بشنود؛ پس نمی‌بایست از نتیجه‌ی رفتار خودش که به خودش بازتاب دارد، آشفته گردد؛

 

سخن دوّم:

انسان در روابط اجتماعی خود نیازمند احترام است. اگر در یک رابطه‌ی اجتماعی -اعمّ از دوستانه یا حتّی زناشویی و یا همکاری- رشته‌ی احترام و حرمت‌ها از هم گسسته شود، در حقیقت تمام زیربنای این ارتباط‌ها از بین رفته و دیگر توان و یارای ایستادگی نخواهد داشت.

بروز و ظهور این امر در رابطه‌ی زن و شوهری بیشتر است.

متأسفانه برخی هستند که گمان می‌کنند چون با کسی وصلت زندگی بسته و زیر یک سقف رفته‌اند، می‌توانند و آزاد هستند که هر حرفی را به‌زبان بیآورند و یا اصلا در محیط منزل هرطوری که دوست دارند، رفتار و کردار داشته باشند؛ درحالی‌که باید دانست که هر رفتاری که خارج از اصول اخلاقی باشد، در محیط خانه و زندگی مانند سمّی عمل می‌کند که رفته‌رفته تمامی ارکان و پایه‌های زندگی را مسموم کرده و آن را نزدیک به فروپاشی می‌کشاند؛ و اگر هم می‌بینیم که برخی زندگی‌ها هنوز پابرجا هستند -ولو اینکه تمامی حرمت‌ها از بین رفته است-، باید بدانیم که فقط ظاهر قضیه مانده و باطن آن را طوفان هلاکت از بین برده است.

این را باید دانست که هر رفتاری که خارج از قواعد اخلاقی باشد، محکوم است.

من دیده‌ام زن‌ها و شوهرهایی را که هیچ حریمی ندارند و براحتی الفاظ و اوصاف زشت به‌هم نسبت می‌دهند. در آن زندگی، حرمت‌ها و حریم‌ها درهم شکسته است و حقّ مطلب اینست که دیگر ارزشی برای ادامه ندارد؛ چرا که انسان اگر هنوز رنگ‌وبوی انسانیتش زنده است و نفس می‌کشد، نمی‌تواند بی‌حرمتی‌ها را تحمل کند؛ و سخن در این‌باره بسیار است.

 

روابط اجتماعیانسانزندگیزناشوییاحترام
۳
۱
مردی که می‌نویسد
مردی که می‌نویسد
می‌نویسم، می‌سُرایم... فلسفه می‌خوانم؛ می‌اندیشم؛ به‌پرواز درمی‌آیم... جهانی که من می‌بینم، کاملا با جهانی که تو می‌بینی متفاوت است. زبان و ادراک و نگاهِ ما باهم تفاوت‌های عمیقی دارد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید