سال 1396 بود؛ در بین دوستان صحبتی شد؛ گفتم: «من دنیا را آبستنِ جنگ میبینم! چندسال دیگر آتش جنگ -و احتمالا جنگ جهانی سوّم- دامن ممالک را خواهد گرفت...».
اکنون در آن آستانه هستیم! جنگ 12 روزه صرفا یک مقدّمه بود؛ یک دستگرمی بود... امیدوارم اشتباه کرده باشم و از خدا و اهل بیت علیهمالسلام یاری میطلبم که جنگی رخ ندهد؛ امّا با همهی تفاصیل، شاید در آیندهای نزدیک، جهود علیه ما اقداماتی انجام بدهد؛ که البته این بمعنای ویرانی کاملِ سرزمینهای اشغالی خواهد بود. ما بدون تردید -بحولالله تعالی- دستِ برتر را داریم.
طبیعی است که بکشیم و کشته بشویم، امّا این را باید بدانیم که برای حفظ تمامیّت ارضی و حفظ تکتک افراد میهنم، منِ نوعی حاضرم صدبار بمیرم! حاضرم بمیرم و یکموی از سرِ دختران سرزمینم کم نشود. صحبت، صحبتِ ناموس و شرف است و ما برای حفظ این حریم هیچ ترسی از کشتهشدن نداریم؛ البتّه ما زمانی کشته خواهیم شد که هر تکتکمان دهها نفر از دشمن را بخاک بیاندازیم!
ما پیروز میدان خواهیم بود، امّا خاک نخواهیم داد. ما منطقه را گورستانِ متجاوزین خواهیم کرد. این نوشتهی من بماند به یادگار!