حامد حافظیان
نوجوانی دوران گذر از کودکی به بزرگسالی است و حدودا سن ۱۰ تا ۱۵ سالگی را شامل میشود که همراه با تحولات عمیق در جسم و روان و تخیل اوست.
دوران نوجوانی یکی از مهمترین و پرچالشترین دورههای زندگی است. ما با پدیدهی مهمی به نام «بلوغ» روبرو میشویم. بسیار مهم است که این دوران به چه صورت سپری بشود و چه نیازهایی از نوجوان ارضا بشود. هر طور که این دوران بگذرد، زندگی نوجوان را تحت تاثیر قرار میدهد و آینده ی او را تعیین میکند.
علاوه بر اهمیت این دوران برای زندگی خود شخص، زندگی اجتماعی انسانها هم تحت تاثیر این دوران قرار میگیرد و اگر این دوران بطور نرمال سپری نشود، ممکن است آسیبهای اجتماعی بسیاری در پی داشته باشد.
از نظر اریکسون اما نوجوانی با هویتیابی گره خورده است بدین صورت که:
با شروع علائم بلوغ، نوجوانان به دنبال نقشهای تازهای میگردند که به کمک آنها بتوانند هویت جنسی، ایدئولوژیکی و شغلی خود را پیدا کنند. آنها در این فرایند جستوجو، به برداشتهایی که تاکنون از خود شکل دادهاند رجوع میکنند. در نتیجه میتوان گفت بذرهای هویت در نوباوگی کاشته میشوند و در طول مرحلههای بعدی ادامه مییابند و سپس در نوجوانی نیرومند میشوند. سردرگمی هویت زمانی اتفاق میافتد که با پایان نوجوانی، فرد همچنان نمیتواند به برداشت یکپارچهای از خود برسد و معیارها و ارزشهای خود را پیدا نمیکند و دائماً بین هدفهای مختلف احساس سرگردانی میکند.
در ادامه چند جنبهی مهم این دوران را بررسی کنیم:
۱- استقلال:
شاید مهمترین ویژگی زندگی هرانسانی، کسب استقلال در هر زمینهای باشد. استقلال فکری، مالی، عاطفی و ... . دوران نوجوانی دورهی شروع کسب استقلال در زندگی است. اما بسیاری از والدینِ نوجوانان، این ویژگی بسیار مهم و تاثیرگذار را در آنان سرکوب میکنند و با اشتباهات مکرر خود در تربیت آنان و با تفکرات نادرست در این زمینه، آنان را از مستقل بودن منع میکنند و همین موضوع، آیندهی آنان را تحت تاثیر شدید قرار میدهد بطوری که آن شخص اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد، ریسکپذیر نخواهد بود، برای شروع هرکاری استرس شدید خواهد داشت، کاری را بدون کمک دیگران نخواهد توانست انجام دهد و شخصیت وابستهای خواهد داشت، مهارتهای خاصی بلد نیست و همیشه نیاز به تکیهگاه خواهد داشت.
۲- نوع روبرو شدن با بلوغ:
تمام ما دوران بلوغ را تجربه کردهایم و از چالشهای آن خبر داریم، پس حتما باید درمورد این دوران با نوجوانان صحبت کنیم و شرم نداشته باشیم، از ویژگیهای دوران بلوغ به آنان آگاهی بدهیم و تغییرات فیزیکی و روانی را به اطلاعشان برسانیم. ممکن است عدم صحبت با آنان باعث پیامدهای منفی برای خودش و دیگران وجود داشته باشد. همین که ما بعنوان والد یا راهنما با وی دراین موارد صحبت کنیم و بداند ما -والدین- هم این دوران را گذراندهایم و ویژگیهای مشابهی داشتهایم، کمک میکند تا او این دوران را متعادلتر سپری کند و سوالاتش را از ما بپرسد. ابتدا خود ما باید درمورد ویژگیهای بلوغ اطلاعات کافی داشته باشیم و بعد به نوجوان کمک کنیم. برخوردهای قهری و سخت با آنان در این دوران و سرکوبی کنجکاویهای نوجوانان، پیامدهای پنهانی و سختی در پیخواهد داشت.
بلوغ تغییرات گستردهای در ذهن و بدن آنان ایجاد میکند بطوری که خودشان هم درگیر این تغییرات هستند و راحت با آن کنار نمیآیند، اگر ما چاشنی این دوران را با سختگیریهای زیاد و کوتهبینی پر کنیم، نتیجهی خوبی نخواهیم دید. بعضی از آنان با تغییرات خود راحت کنار نمیآیند که نیاز به همدلی و درک و راهنمایی بیشتر دارند که باید از والدین یا مشاور کمک بگیرند. تغییرات وزن، قد، چهره، مو، بینی و همچنین تغییرات خلق و خو از ویژگی های بارز این دوره است.
اگر این دوران نرمال سپری نشود، در سالهای بعد فردی که با تغییرات خود کنار نیامده و هویت اصلی خود را پیدا نکرده، دنبال راههای منفی برای جبران این کنار نیامدن خواهد رفت، مانند جلب توجه افراطی با راههای نامناسب مثل قیافههای عجیب، عملهای زیبایی افراطی (که در جامعه ما بسیار زیاد شده است)، بزهکاری در جامعه و توجه خریدن و... .
گاهی این جلب توجه و عدم هویتیابی، با ظاهر شیکتر و مدرنتر جلو میرود بطوری که ناخودآگاه شخص دنبال راهیافتن به مدارج بالای سیاسی و اجتماعی است و دست به هرکار میزند تا قدرتی بدست آورد و این کمبودهای خود را جبران کند بدون اینکه خودش هم متوجه دلیل آن باشد. فرض کنید همچین شخصی اگر به مدارج بالای سیاسی برسد، چه نوع تصمیماتی خواهد گرفت و چه اتفاقاتی در پی آن بوجود خواهد آمد. (که این نوع انسانها در جامعه زیاد دیده شده که دست به هرکاری میزنند تا دیدهشوند و عیبهای خودشان را به این شکل بپوشانند.)
۳- دورهی تجربهی بسیاری از موضوعات و شغلها و علایق
یکی از مهمترین خاصیتهای این دوران، از این شاخه به آن شاخه پریدن نوجوانان است. یکیاز موضاعاتی که در مدارس بسیار با آن مواجه هستیم و والدین گله دارند که نوجوانشان ثبات ندارد و هر وقت به یک شغل و موضوعی فکر میکند و بازهم آن را تغییر میدهد، همین مورد است. والدین عزیز آگاه باشند که این عیب نیست و اتفاقا باید همین اتفاق بیفتد و از مراحل رشد هویت آنان است. آنان میخواهند تمام رشتهها و شغلها را امتحان کنند و بررسی کنند که بیشتر کدامشان را دوست دارند و استعدادشان در چیست. پس لطفا با برخورد خوب خود به آنان انگیزه بدهید و آنها را تشویق کنید که کم کم به حوزهی اصلی و مورد علاقهی خود برسند و بدانند شما حامی آنها هستید و حمایتشان میکنید.
درمورد نوجوانی و سلامت روان آنان، صحبت بسیار است اما سخن کوتاه میکنم و به همین بسنده میکنم. یکیاز ابعاد اصلی سلامت روان نوجوانان، والدین آنان هستند که باید درمورد این دوران و ویژگیهای آن مطالعه داشتند باشند و راه را برای رشد آنان هموار کنند.