عَلی هَف .
عَلی هَف .
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

و نوشتن ؛خودکار یک بهانه است.

گاهی اوقات میخوای بنویسی اما نمیتونی

نخوای بنویسی هم باز نمیتونی ، تو بدنیا اومدی واسه نوشتن و واسه برخورد گذری خودکار با کاغذ!

نباید بزاری این برخورد گذری باشه ! باید همیشه باهم درگیر باشن ، نباید ولشون کرد ، نباید به حال هم گذاشتشون ! خودکار و کاغذو به حال خودشون بزاری هیچکاری نمیکنن ؛ این تویی که مجبورشون میکنی دست بکار شن.

حالا میگی چی ...؟ میگی خسته ای ؟ میگی واقعا نمیخوای بنویسی و میخوای تمرکز کنی توی موضوع دیگه یا کار خودت؟

یعنی میخوای یادت بره قبلا رو که مینوشتی و یکی از پست هات تو ویترین ویرگول بود؟

یعنی زود جا زدی ؟ به خودت باور داشتی و دیگه نداری اما هنوز باورت دارن ولی نمیدونن که جا زدی ، جا نزن !

اصلا فکر میکنی چرا قبلا مینوشتی؟ دلیلش چی بود ؟ کی بهت گفت بنویسی؟ چی مجبورت کرد؟

تو ، خودت؛ مینوشتی!

خودکار یک بهونه اس ، تو خودت مینوشتی! چون نیاز به بازتابشون داشتی و کاغذ سفید یک خطه پر از هیچ برای تو بود که خودت پر از رویدادش کردی.

این جمله هارو دارم به خودم میگم ، دور شدن از خودت خیلی خوبه ، از اینکه به خودم رسیدم خسته شدم.

کاشکی همه یبار از خودشون دور بشن ، شاید اینجوری حالشون واقعا خوب شد .

ولی آخه کی از اینکه به خودش رسید و خودشو پیدا کرد حالش خوب شد؟

برخورد گذریبنویسی نمیتونیمیگی میگیخودکارنوشتن
چیزی که هستم ولی نبودم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید