میرستوده
میرستوده
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

امام حسین و امام علی از منظر بیضایی

مجلس ضربت زدن
مجلس ضربت زدن


اگر علاقه مند به بررسی تاریخ هنر و ادبیات ایران باشید، بی گمان دو نام توجه شما را جلب کرده است. حسین و علی از پیشوایان شیعیان نام هایی هستند که پس از ورود اسلام به ایران، حضوری پر رنگ در هنر و ادبیات ایران داشته اند. در مسجد جامع یزد همه جا نام علی نقش بسته است، همچنین در نگاره ها و مرثیه ها و تعزیه ها و دیگر اقسام هنر، داستان هایی از این دو بزرگوار روایت شده است. می توان گفت، در فرهنگ ایران حسین و علی از جایگاه تاریخی خود خارج و هر کدام تبدیل به یک نماد هایی جداگانه گشته اند. به گونه ای که به فراخور حال جامعه و اندیشمندان اعصار گوناگون، سکوت علی و قیام حسین با تفسیر هایی متفاوت فهمیده شده اند. به خصوص در چند دهه ی اخیر که تفسیر هایی سیاسی و اجتماعی هم به مجموعه تفسیر های پیشین افزوده شده است.

از نگاه شریعتی حسین احیا کننده ی پیام پیامبر به دادخواهی بر ستمگران قیام کرد و در این راه به شهادت رسید. از نظر وی برای حسین زندگی چیزی جز جهاد برای عقیده نیست اما تفسیر های متاخر تر بر آنند که حدیث مذکور نه تنها از امام حسین نیست بلکه اصلا ایشان برای جنگ پا به میدان نگذاشته است. به هر حال به اعتقاد من این نگاه های رنگارنگ در روضه ها و مرثیه ها و تفسیر ها، نه صرفا از یک واقعه ی تاریخی خنثی بلکه از نیاز ها و آرمان های شخص مفسر یا جامعه سرچشمه می گیرد و چنانکه پیشتر یادآور شدم، علی و حسین چنان با تاریخ و فرهنگ ایران در آمیخته اند که هر فرد برای تشریح نطرات خود ناگزیر به ان دو رجوع می کند و همچنین زندگی حسین و علی و عملشان پرسش هایی در فرهنگ ایرانی است که هر جوینده ای باید از پس پاسخ آن بر آید.

در ادامه می خواهم از این دریچه نگاهی به دو اثر بهرام بیضایی به نام های "روز واقعه" نمایش نامه ای پیرامون حادثه ی کربلا و "مجلس ضربت زنی" نمایش نامه ای در باب شهادت علی بیندازم.

بهرام بیضایی اسطوره شناس، کارگردان و نمایش نامه نویسی است که از همان پیش از انقلاب اقدام به ساخت فیلم هایی برخلاف جریان سینما کرد. فیلم های او در این دوزه عمدتا به تاریخ و اساطیر ایرانی اشاره دارد در این خصوص می توانید دو فیلم "چریکه تارا" و "مرگ یزدگرد" را ببینید. او در آثار خود از اساطیر و نماد های تاریخ ایران استفاده می کند و به آن ها جانی نو می بخشد به عنوان مثال بیضایی در نمایش نامه های "مرگ یزدگرد"، "آرش" و "آژی دهاک" شخصیت های اسطوره های ایرانی را واکاوی می کند. کسرایی شاعر دیگری است که به داستان "ارش" پرداخته است. ابتدا تا انتهای سروده، شرح حال قهرمانی است که بی هیچ ترس و واهمه ای پشت و پناه ملت و کشور می شود و در این راه تیر را با جانش پرواز می دهد. به عنوان مثال به قسمت معرفی آرش در این شعر نگاه کنید.(منم آرش سپاهین مرد آزاده/به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را اینک آماده) اما "ارش" بیضایی بسان دیگر انسان ها است. او ستوربانی است که تورانیان برای استهزای ایرانیان او را به تیراندازی بر می گزینند و حتی در طول راه قهرمانان او را از بالا رفتن و تیر انداختن نهی می کنند و ما در این نمایش نامه، "آرش" را با همه ی جوش و خروش درونی اش می بینیم. در ادامه خواهید دید که نگاه بیضایی به حسین و علی، همچون روایت او از داستان آرش است.

نمایش نامه ی "مجلس ضربت زنی"، درباره ی گروه تئاتری است که می خواهند، ضربت خوردن علی را به تصویر بکشند اما نمی توانند علی را نشان بدهند! مواجهه حضرت علی و ابن ملجم، نکات مهمی هم درباره ی شخصیت ابن ملجم و هم حضرت علی در بردارد. ابن ملجم از یاران و هم رزمان حضرت علی بوده است که به دلیل اختلاف عقیده در امور مختلف و همین طور عشق زنی در سر، سودای قتل پیشوای پیشین خود را دارد. همچنین حصرت علی نیز در حق خوارج فرموده است:

" پس از من خوارج را مکشید. چه آن که به طلب حق در آید و خطا پیماید، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد[ معاویه و اصحاب او مفصود است.]"

و چه سخت است رویارویی و هماوردی دوستان پیشین! بیضایی با اشاره به یاری و هم رزمی این دو، داستان را برخلاف نگاه خیر و شر مطلق، با دیدی انسان گرایانه روایت می کند. بیضایی علی را مصلحی اجتماعی می داند، شخصی که همراه رسول اسلام بوده است و حال که تعالیم او منحرف گشته و خصومت ها و عرب پرستی ها پدید آمده، سعی دارد تعالیم او را احیا کند.

" برای من اون ترکیبیه از شجاعت و روشن فکری. با تعریف های امروزی ما سیاستمدار نیست. سیاست و روشنفکری رو به روی همن و به هم نمی خورن؟"ص۳۶

البته بیضایی در سرتاسر این نمایش نامه، نگاه اسطوره ای به پیشوایان را نقد می کند. نگاهی که باعث می شود، پیشوایان دین از زندگی دنیایی خارج شوند و همین طور سیره و سلوکشان غیر قابل دسترسی گردد.

"شما چه کردید؟ بزرگم کردید برای حذفم!راستی که من انسان بودم پیش از آن که از آسمان برین برانیدم! چنین است که صحنه ها از ابن ملجم پراست و از علی خالی! شما دوست داران که با من چنین می کنید، دشمنانم چه باید بکنند"ص۷۰

"روز واقعه" نیز داستان مردی نصرانی است که به ندای کمک خواهی حسین، به سوی کربلا می رود. هر چند که حسین اینجا هم دیده نمی شود و از صحنه خارج است، اما مرد نصرانی، سفر سلوک مانند خود را همچون حسین طی می کند . او در این راه با خانواده ی خود وداع می کند و در پی حقیقت می تازد.

او نماد آزادگان و کسانی است که حسین حجت دینشان است. از نظر بیضایی چنین فردی، به دل ایمان دارد، بر بت های مرده سنگ نمی اندازد و بر بتان زنده می شورد و شخصی که یاری گر مظلومان است و حاضر است در این راه خود را فدا کند.

بیضایی اساطیر را از آسمان برین بر زمین می آورد و سعی می کند آن ها را چون یک انسان بفهمد تا به جای افسوس از فقدانشان در گذشته، راهی برای رفتن در آینده داشته باشیم. از نظر بیضایی ندای "هل من ناصر" حسین نه تنها در قتلگاه بلکه در تاریخ پیچیده است و تنها آزادگان می شنوندش و در پی اَش بر می خیزند‌.

بیضایینمایشنامهامام حسینامام علیادبیات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید