دیدین اونهایی رو که تا کارشون راه میوفته بقیهی آدمها از یادشون میره؟ منم خودم تا حدی اینطوری هستم، یه بار رفتم سوپر محل پولم کم بود، جنسو گرفتم و گفتم الان برات میارم، من رفتم و گفتم حالا نیازش نداره که، بذار از دم مغازهاش که رد شدم تسویه میکنم.
بعد از این داستان یه روز همسایه اومد در خونه با لبخندی گوشه لبش، گفتم بفرمایید؟ گفت میتونی فلان چیزتونو یه دو دقیقه قرض بدین؟ من هم با خودم گفتم قرض گرفتن این چیز که دیگه ترس و لرز نداره، لبخند هم نمیخواد همینجوری هم که بگی برات میارم و رفتم براش آوردم. ایشون رفت و دو ساعت بعد هم نیومد.
تازه فهمیدم آقای مغازهدار سر نمازش چهجوری دعام کرده.
اون وقتها تازه با بحث «همدلی» و «هوش اجتماعی» در حد نوشتن همین کلمات آشنا شده بودم و یادم افتاد که قبل از قضاوت رفتار ناخوشایند ایشون خودمو بذارم جاش. بعد از کمی کلنجار متوجه شدم علتش این بوده که ایشون کارش راه افتاده بود!
اینجا اومدن از شما درخواست کنم اگر اینترنت شما بر خلاف من هنوز راه نیوفتاده و اگر کاری دارین که من (که اینترنت دارم) میتونم برای شما انجام بدم، بهم بگین. هر چند خودم سرم شلوغه، و دارم کارهام رو عقب میاندازم تا به یه سری کار دیگهام برسم. اما اگر کارتون واجبه و نتونستین تا الان انجامش بدین فقط به خاطر قطعی اینترنت، میتونید به من بگین. مثلا خودم این چند روز هر جا میخواستم سرچ کنم، برای چند تا مقاله که هیچی نبود، البته دوستان پولدارتر با خریدن VPS یا Virtual Private Server داخلی، ظاهرا قطعی اینترنت رو دور زده بود و متصل شدن. من که پولشو نداشتم، الان یه VPS داغون رو میدن ۱۵۰ هزار تومن برای یک ماه.
خلاصه تعارف نکنین اگر کارتون ضروریه و مسئولین مربوطه (و غیرمربوط و بیربط) هم باتون همدلی نمیکنن. من در حد ضرورت میتونم باهاتون همدلی کنم، صرفا برای تمرین اینکار یه مقالهای چیزی دانلود کنم بذارم تو picofile یا جاهای دیگه که دستتون بهش برسه یا هر کار دیگهای که وقت زیادی نبره.