حتما برای شما سوال پیش اومده که معیار عملکرد ما در زندگیمون چیه؟ چی میشه که ما به یک سری گزاره ها عمل میکنیم و به یک سری دیگه عمل نمیکنیم؟ چه فعل و انفعالاتی در مغز ما اتفاق میفته تا ما رو مجبور میکنه که یک کاری رو انجام بدیم؟ از کجا بفهمیم که به کدوم ایده مون باید عمل کنیم و به کدوم نباید عمل کنیم؟
در این نوشته برای پاسخ دادن به این سوالات و ترسیم شیوه عملکرد انسان ها، یک جدولی رو طراحی کردم تا بتونم نحوه عملکرد انسان رو در مورد گزاره هایی که بهشون شک داره(به درست بودن آنها یقین 100 درصد نداره)
رو نشون بدم.
انسان در عملکرد در طول زندگی، به صورت اتوماتیک از جدولی ذهنی استفاده میکنه و به واسطه این جدوله که مشخص میکنه باید به چه چیز هایی عمل بکنه و یا عمل نکنه.
"باید به کدام رشته بروم؟تجربی، ریاضی یا انسانی؟"، "کدام دانشگاه را برای تحصیل انتخاب کنم؟"، "برای پول در آوردن کدام شغل را انتخاب کنم؟".... این سوالات و هر سوالی که به انتخاب انسان نیاز داشته باشه، از این جدول پیروی میکنه.
خب حالا باید بریم سراغ این جدول.
توضیح جدول
این جدول از دو محور تشکیل شده است : محور عمودی، محور "احتمال عقلی" است و میزان احتمالی که ما به درستیِ عقیده داریم مشخص میکند. در انتهای محور عمودی احتمال 100 درصد است که به معنای یقین ما به آن عقیده ای است که در موازات این درجه باشد.
محور افقی، محور ارزش عملی ( یا همان ارزش محتمل) است. و به معنای میزانِ ارزش و جایگاه آن عقیده در پیش ماست ( مقداری که آن عقیده و عمل به آن را دوست داریم یا برایمان ارزشمند است). در انتهای این محور ، درجه 100 وجود دارد که به معنای این است که ما آن عقیده (عمل به آن عقیده) ای که در موازات این محور باشد را به شدت دوست داریم یا برایمان ارزشمند است.
در میانه جدول خطی کشیده شده که به آن آستانه تصمیم(decision boundary) میگوییم. این خط "معیار ما برای تصمیم گرفتن به عمل کردن به عقیده" است. بدین معنا که عقایدی که در زیر این آستانه قرار بگیرند از جهت احتمال عقلی ( به درست بودن آنها ) و ارزش عملی شان پیشِ ما، در سطح پایینی هستند و انسان به آنها عمل نمیکند. اما عقایدی که در بالای این آستانه قرار میگیرند، از لحاظ احتمال عقلی و ارزش عملی در سطح خوبی قرار دارند و میتوانند ملاک برای عمل انسان قرار بگیرند. مثلا در جدولی که در بالا مشاهده میکنید، گزاره های اعتقادی ای که احتمال درستی آنها نزد انسان بالاتر از 60 در صد باشد و ارزش عملی آنها حدود 50 درجه باشد، میتوانند عملیاتی شوند و ملاک انسان در مقام عمل باشند.
ملاک تقسیم بندی محور عمودی، علم وجدانی هر شخص به سطوح احتمالات ذهنی ای است که به گزاره ها میدهد . بدین صورت که هر شخص پیش خودش باید فکر کند که نسبت به فلان مسئله، چقدر فکر میکند که درست است و این درست بودن در گزاره های عقل نظری ( هست ها ) یعنی این که گزاره با واقع منطبق است و در گزاره های عقل عملی (باید ها ) یعنی این که میزان احتمالی که این انجام دادن این کار عملی درست است. و وقتی این میزان را به زبان احتمال و درصد بیان کند، بر اساس محور عمودی درجه بندی میشود.
و ملاک تقسیم بندی محور افقی هم علم وجدانی است . بدین معنا که هر شخص بنشیند و میزان علاقه ای که به انجام هر کار دارد را درجه بندی کند .
مثلا شخص که علاقه بسیاری به نوشابه دارد، درجه محور افقی نوشابه خوردن او میتواند بالای 90 یا حتی 100 درجه باشد ( بسته به میزان علاقه او ) . چنین شخصی حتی اگر احتمال خیلی کمی (مثلا 30 درصد ) به درست بودن کارش بدهد ( یعنی بداند که به احتمال زیاد، نوشابه خوردن برای او ضرر دارد )، باز هم به خوردن نوشابه ادامه میدهد. چرا که به سبب مورَّب بودن خط آستانه تصمیم (Decision boundary)، این علاقه زیاد (به نوشابه خوردن) باعث میشود که عمل نوشابه خوردن در بالای این خط قرار بگیرد، حتی اگر احتمال کمی به درست بودن کارش بدهد.
اینطوری نیست که همه افراد یک خط آستانه (decision boundary) یکسانی داشته باشند. بلکه این خط آستانه به نسبت اشخاص متفاوت میشه. بالا و پایین میشه. زاویه اش تغییر میکنه و یا شیبش زیاد و کم میشه. بعضیا آستانه عمل کردنشون خیلی بالاست. یعنی نیاز دارن که یک مسئله ای براشون بالای مثلا ٩٠ درصد حتمی باشه تا بهش عمل کنن. بعضی ها برعکس هستند و آستانه عمل کردنشون پایی هستش. مثلا برای عمل کردن به یک گزاره، احتمال 60 درصد دادن به آن گزاره هم برایشان کافی است(حتی اگر ارزش عملی کمی پیش شخص داشته باشد ).
شاید فکر کنید که افراد گروه اول ( که آستانه آنها روی 90 درصد است ) آدم های شکاکی هستند چون تا چیزی برای آنها به درجه بالای قطعیت نرسد آن را قبول نمیکنند و همچنین ممکن است که فکر کنید که افراد گروه دوم (که آستانه آنها روی 60 درصد است ) انسان های زودباوری هستند؛ ولی عموما برعکس است . چرا که هیچ انسان شکاکی آستانه تصمیم خود را روی 90 درصد تنظیم نمیکند. چرا که انسان های شکاک معمولا به این درجه از قطعیت در موضوعی نمیرسند پس زندگیشان مختل میشود . بنابراین مجبورند که آستانه تحمل خود را پایین بیاورند تا بتوانند گزاره هایی ( اعتقادی یا عملی ) را در بالای آن جا بدهند تا زندگیشان با اختلال روبه رو نشود .
از آن طرف، انسان های زودباور(منظور از زودباور، در برابر شکاک است و آن صفت مذموم زودباوری مدنظر نیست)، نمیتوانند آستانه تصمیم خود را زیاد پایین تنظیم کنند؛ چرا که موجب میشود اکثر گزاره های ذهنی ( اعتقادی یا عملی ) در بالای آستانه تصمیم قرار بگیرند و لازم العمل شوند و عمل به همه آنها زندگی آنها را مختل میکند .
پس انسان های شکاک معمولا آستانه تصمیم خود را در درجه پایین تنظیم میکنند تا بتوانند برخی از گزاره ها ( علم به شب و روز، علم به وجود خود و .....) را در بالای آن قرار بدهند و به آنها عمل کنند، وگرنه مجبورند که در زندگی روزانه خود متوقف شوند؛ و میدانیم که توقف در زندگی انسان معنا ندارد. و همچنین انسان های زودباور معمولا آستانه تصمیم خودشون رو در درجه بالایی قرار بدهند تا بتوانند زندگی خود را تنظیم کرده و به هر گزاره احتمالی مجهول عمل نکنند .
نه تنها آستانه تصمیم انسانهای مختلف متفاوته، بلکه آستانه تصمیم خودِ انسانها در ساعات مختلف شبانه روز متفاوته.
در روانشناسی ثابت شده که میزان پذیرش(قبول) افراد نسبت به وقایع و اخبار در طول شبانه روز متفاوته. به عبارتی اون خبری رو که در صبح ( با حال روحی صبحگاهی ) نپذیرفتیم، ممکنه در شب برامون قابل پذیرش تر باشه و حتی اون رو بپذیریم. بنابر این با تکیه بر این مستندات روانشناسی ، میتوان این نتیجه رو گرفت که ممکنه آستانه تصمیم انسانی در صبح خیلی بالاتر از شب هستش. به عبارتی دیگر، گزاره های با احتمال کمتر که در روز جامه عمل نمیپوشند، در شب به عمل تبدیل بشوند.
عقاید و گزاره های اعتقادی در جدول احتمالات همیشه ثابت نیستند، بلکه جابجا میشوند. بالا و پایین میروند(درجه احتمالشون تغییر میکنه). به چپ و راست حرکت میکنند.( میزان اهمیت و ارزششون در دیدگاه ما تغییر میکنه). هر بار که ما استدلال قانع کننده ای در مورد یک گزاره اعتقادی (مثلا) میشنویم، باعث میشه که اون گزاره (نقطه متناظر اون گزاره در جدول احتمالات ) به سمت بالا در جدول احتمالات حرکت میکند. و هرگاه استدلال قانع کننده ای بر خلاف و ضد یک گزاره اعتقادی میشنویم ، باعث میشه که اون گزاره (نقطه متناظر با اون گزاره ) در جدول احتمالات به سمت پایین تنزل پیدا کنه .
همچنین ممکنه (به سبب مرور زمان و یا وقوع حادثه ای) ارزش یک گزاره و عمل در نزد شخص افزایش پیدا کنه و علاقه شخص به اون گزاره بیشتر بشه. و این باعث میشه که اون گزاره ( نقطه متناظر با اون گزاره) در جدول احتمالات به سمت راست به پیش برود . یا اینکه (به سبب مرور زمان و یا وقوع حادثه ای) ارزش یک گزاره و عمل در نزد شخص کاهش پیدا کند و علاقه شخص به گزاره کمتر بشه . و این باعث میشه که اون گزاره (نقطه متناظر با اون گزاره ) در جدول احتمالات به سمت چپ به عقب برگرده.
هر گزاره اعتقادی و هر عملی، یک ارزش عملی مستقل(در عالم ذهن) داره و یک ارزش عملی نهایی و در مقام عمل داره. مثلا من خیلی نماز شب خوندن رو دوست دارم و طبق جدول احتمالات به این عمل و گزاره درجه 100 رو میدم. ولی از اون طرف خوابیدن در اون ساعت (آخر های شب) رو هم خیلی دوست دارم و شاید به اون هم یک درجه بالایی بدم . میبینیم که دو تا دوست داشتنی انسان با همدیگه جنگ میکنند تا ببینند که کدام یک پیروز میشه (لذت برآیندی). دوست داشتنِ خوابیدن باعث میشه که عمل نماز شب خوندن در مقام عمل درجه ارزش عملیش خیلی پایین بیاد و تا جایی که به زیر آستانه تصمیم سقوط کنه .
اما اینکه چه عوامل دیگه ای موجب حرکت (بالا و پایین، چپ و راست رفتن ) گزاره های (نقاط متناظرشون در جدول ) میشوند، در فرصتی مناسب بحث خواهیم کرد.
منظور از ارزش عملی در محور افقی جدول، همان میزان اهمیت یک گزاره برای شخص است. ممکن است که ما یک گزاره را زیاد دوست نداشته باشیم ولی عمل نکردن به آن گزاره عواقب بدی برایمان به دنبال داشته باشد. این گزاره زیاد برایمان محبوب نیست ولی اهمیت زیادی(ارزش عملی) برایمان پیدا میکند.
همینطور که ممکنه تا الان بهش رسیده باشین، از این جدول برداشت میشه که گزاره های مشکوک( که ما ۱۰۰ درصد به درست بودن آنها یقین نداریم)، در خیلی از مواقع عملیاتی میشوند و در عملکرد انسان استفاده میگردند.(چون از آستانه تصمیم بالاتر هستند)
پس در زندگیمون خیلی مواقع ممکنه حالتی پیش بیاد که ما نسبت به یک مسئله ای علم نداریم، ولی بر اساس درست بودنِ آن عمل میکنیم.
و همین میشه مقدمه برای این موضوع مهم که " ما برای شروع دینداری و عمل کردن به دستورات دینی، نیاز به یقین نداریم. بلکه همینکه گزاره دین از خط آستانه تصمیم بالاتر باشد، برای عمل کردن به آن کافی است".
انشالله در آینده پستی در این باره منتشر خواهم کرد.
ارادت✋
===================================
نکات: