اسلام برای نخبگان/پارت ۱/ دینداری، لذت بخش ترین کار دنیاست.
خیلی از ماها، دین را مانع رسیدن به لذت هایمان میدانیم. این توهم را داریم که دین آمده است که انسان را از خوشی ها و لذت هایش جدا کند. تصور غالب ما از افراد دیندار، این است که کسانی هستند که در زندگیشان خوشی و لذتی ندارند و تنها دنبال لذت در جهان آخرت هستند. ولی این تفسیری اشتباه از دین است. باید عرض کنم که اتفاقا دین آمده که سطح لذت انسان هارا بالاتر ببرد و و پیروانش را به "بالاترین سطح لذت ممکن" برساند.
بشر همیشه به دنبال لذت و سعادت خویش بوده است. انسان در طول تاریخ زندگی خود در زمین، لحظه ای از لذت و سعادت خودش غافل نبوده و پیوسته در کارهای روزانه، لذت را مولفه اصلی قرار میداده است. اگر همسری انتخاب میکرده، از روی لذت بوده است. اگر غذایی میخورده از روی فرار از «درد گرسنگی» و ایجاد لذت بوده است. اگر آبی می نوشیده به دنبال لذت بوده است. انسان امروزی نیز همینگونه است. با نگاهی اجمالی به زندگی روزمره انسان ها متوجه میشویم که «میزان لذت», معیار اصلی انسان ها در انتخاب هایشان است. هر کاری که لذت بخش تر باشد، انجامش میدهند. هر راهی که لذت بخش تر باشد، طی میکنند و... . فرقی هم ندارد که آن شخص فردی دیندار باشد یا کسی باشد که به خدا اعتقادی نداشته باشد. رسیدن به لذت و سعادت، معیار انتخاب همه انسان هاست.
تنها تفاوتی که انسان ها با یکدیگر دارند این است که بعضی از انسان ها, این لذت و سعادت خویش را اشتباه تشخیص میدهند و از لذت های سطح پایین و فیک، فراتر نمیروند.
برخی انسان ها خیال میکنند که سعادتشان(نهایت لذتشان) در لذت های سطحی دنیایی(مثل پول، خانه،امکانات، همسر و ... ) است ولی انسان های الهی ، علیرغم اینکه لذت های سطحی را چشیده اند ولی سعادت(لذت حقیقی) خود را در پیروی از خالق خود و پیامبرانش میبینند و از مسیر بندگی لذتی بالاتر از لذت های دنیایی میچشند.
انسان های الهی، لذت انس با پروردگار و لذت های ماورای این دنیا را درک میکنند و حاضرند از لذت های دنیوی خود برای رسیدن به لذتی ارزشمند و حقیقی بگذرند.
امام سجاد (ع) در مناجات با خدا میفرماید :«إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً ؟ وَمَنْ ذَا الَّذِى أَنَِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَىٰ عَنْكَ حِوَلاً ؟»َ
خداوندا! کیست که شیرینی محبت تورا چشیده باشد و به دنبال کسی به جای تو بگردد؟ و کیست که با قرب و همنشینی با تو انس گرفته باشد و بخواهد از نزد تو به جای دیگری رود؟!(صحیفه سجادیه)
پس نتیجه میگیریم که همه انسانها دنبال رسیدن به سعادت و خوش هستند و تفاوت آنها در قضاوت و پیشبینی آنها درباره سعادت و لذت حقیقی است.
کمی به گذشته برگردیم. به زمانی که ما بچه بودیم. در آن زمان از چه چیزهایی لذت میبردیم؟ یادتان می آید که بهترین خوراکی ای که شما را بی نهایت خوشحال میکرد کدام بود؟ یادتان می آید بهترین بازی ای که با دوستانتان انجام میدادید چه بازی ای بود؟
الان چی؟ آیا به همان اندازه از آن بازی لذت میبرید؟ آیا هنوز هم بهترین لذت زندگیتان، خوردن آن خوراکی است؟ چرا؟
انسان ها در طول زندگی خود، لذت های مختلفی را تجربه میکنند. همینطور رنج های مختلفی را. اما یک رویکرد در زندگی نوع بشر دیده میشود : "همیشه لذت های کمتر را برای رسیدن به لذتهای بیشتر رها میکند". دلیل اینکه از بسیاری از لذت های دوران کودکی تان دیگر مثل قدیم لذت نمی برید این است که لذت دیگری را تجربه کرده اید که بالاتر و ارزشمندتر از لذت گذشته است و آگاهیتان افزایش یافته و دیگر لذت قبلی را قابل لذت بردن نمیداند. اگر در گذشته از داشتن یک ماشین اسباب بازی لذت میبردید، الان با داشتن یک ماشین واقعی آن لذت را تجربه خواهید کرد. چرا که این لذت را ارزشمندتر میدانید و دیگر برایتان خنده دار است که از هدیه گرفتن یک ماشین اسباب بازی خوشحال شوید.
لذت های شما در حال ارتقا هستند. همانطور که آگاهیتان در حال ارتقاست. و این دو (آگاهی و لذت) رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
حالا در این سیر ارتقاء لذت ها، پیامبران الهی ندای بلندی سر دادند که «ای انسان لذتی بالاتر از این لذت های دنیایی هست و آن لذت و سعادت، انس و نزدیکی به خالق تبارک و تعالی میباشد». ایشان سعی کردند که آگاهی انسان را نسبت به لذتی که از آن بیخبر است افزایش دهند.
در حقیقت پیامبران انسان ها را به خوشی و سعادت دعوت کرده اند. محتوای دعوت پیامبران این بوده است که لذتی بالاتر و ارزشمندتر هست که انسان ها اگر آن لذت را بچشند، لذت های دنیایی برایشان کمرنگ خواهد شد. لذتی که سعادت ابدی انسان است و آن لذت است که لذت حقیقی است.
درست مثل پدر و مادری که میدانند یک خوراکی خوشمزه ای برای بچه شان ضرر دارد و کودک خود را از آن منع میکنند تا از لذت سلامتی محروم نشود.
حال ممکن است سوال پیش بیاید که دین چه لذتی میتواند برای انسان داشته باشد. در ادامه، برخی از لذت هایی که در انسان های دین از مشاهده شده(به نحو استقرایی) است ذکر میشود. نکته مهم این است که معمولا افراد با وجود حتی یکی از این لذت ها دیندار میشوند ولی هر فرد دیندار با بالابردن آگاهی و تمرین دادن روح خود (سیر و سلوک) نسبت به دین میتواند به لذت های دیگر دین هم دست پیدا کند.
حال برخی از لذت هایی که میتوان برای دینداری شمرد را ذکر میکنیم :
۱. لذت دانایی: اینکه انسان بداند هدف از خلقتش چه بوده است لذت دارد. اینکه انسان بداند خالقش که بوده است و ابتدا و انتهای خلقت چگونه است، لذت دارد. اینکه انسان بداند بعد از مرگ چه میشود لذت دارد. دانستن صفات حقیقی انسان در نظام خلقت ( انسان مرزوق است، مخلوق است، فانی است، ضعیف است، مرحوم است، مربوب است.....) لذت دارد. دانستن جواب مهم ترین سوالات بشریت لذت دارد.
۲. لذت هدف داشتن در زندگی : انسان های دیندار معمولا به انسان های هدفمندی #در زندگی تبدیل میشوند. حال این هدف میخواهد رسیدن به بهشت رضوان باشد و یا جلب رضایت معبود. برخلاف فرد غیر دیندار که نهایت هدفی که برای عالم میتواند قائل شود این است که چند روزی در آن باشد و بخورد و بیاشامد و از آن بهره مند شود و بعد به عالم نیستی ختم شود. این انسان در زندگی اش هدفمند نیست و هیچ وقت لذت هدفمندی را درک نخواهد کرد.
۳. لذت ارتباط با خالق خود و جهان : همینکه انسان با موجودی به این عظمت و جلال، ارتباطی کم (و لو به قدر نماز و روزه ای که برای او میگیریم) داشته باشد، لذت بخش است. درک ارتباط با موجود بی نهایت لذت بخش است. حس ارتباط با مهربان ترین موجود دنیا به انسان، لذت بخش است. لذت حرکت به سمت او لذت بخش است. حرکتی که به صورت نظام مند در می آید و اسم «سیر و سلوک» میگیرد.
۴. لذت عشق به پروردگار: حدیثی زیبا از امام صادق درباره این لذت نقل شده:
« الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :(إنّ) العُبّادَ ثَلاثةٌ : قَومٌ عَبَدوا اللّهَ عَزَّ و جلَّ خَوفا فتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ، وَ قَوم عَبَدوا اللّهَ تَباركَ و تَعالى طَلَبَ الثَّوابِ فتِلكَ عِبادَةُ الاُجَراءِ، و قَوم عَبَدوا اللّهَ عَزَّ و جلَّ حُبّا لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ الأحرارِ، و هِيَ أفضَلُ العِبادَةِ .[بحارالانوار، ج 67، ص 255]
ترجمه : امام صادق عليه السلام : عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهى خداوند عزّ و جلّ را از ترس عبادت مى كنند، كه اين عبادت بردگان است؛ گروهى خداى تبارك و تعالى را به طمع ثواب عبادت مى كنند، كه اين عبادت مزدوران است؛ و گروهى خداوند عزّ و جلّ را از سر عشق و محبّت به او عبادت مى كنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است. »
انسانی که با پروردگار خویش آشنا میشود، عاشق او میشود . و این عشق، نهایت عشقی است که انسان میتواند داشته باشد. و لذتی وصف نشدنی برای فرد دیندار(عاشق) به ارمغان می آورد که قابل گنجاندن در کلمات نیست. و اگر تمام مصیبت های عالم را به این شخص بدهی، حاضر نیست از این عشق بگذرد. ( أنعمنا الله )
طَلَعَ الشَّمْسُ أيُّها الْعُشّاق فَاسْتَنارَتْ بِنورِهِ الافاق
۵. لذت فناء در الله: این لذت، لذتی این که اولیای الهی آن را درک کرده و برای ما نقل کرده اند و آن لذت، مستی یکی شدن در ذات حضرت حق و فانی شدن در الله است. کسانی که دینداری را ادامه داده و با حضرت حق عشق بازی میکنند، در نهایت به درجه ای میرسند که وجودی برای خود در نظر نمیگیرند و هرچه هست و نیست را خدا میبینند. و در این مقام لذتیست وصف نشدنی که حتی با لمس آن، انسان از خود بی خود میشود.
نکته مهم : اینگونه نیست که همهی انسان های دیندار، همهی این لذتها را در بالاترین سطح آن لذت ها چشیده باشند. بلکه میزان بهره مندی دینداران از لذت هایی که دین به آنها ارائه میکند، بر اساس آگاهی و عمل ایشان، متفاوت است.
در زندگی ما، گاهی وقتا مجبوریم برای رسیدن به یک سعادت و خوشی، رنج و زحمتی را تحمل کنیم تا به آن لذت و سعادت برسیم. مثل بیماری که مجبور است برای به دست آوردن سلامتی، سختی درمان را تحمل کند و یا خود را به دست جراح بسپارد.
عقل انسان میگوید که باید دنبال "لذت حداکثری" باشد. یعنی در هر کاری، از همه جهات آن را بررسی کند و ببیند که در مجموع، لذتش بیشتر است یا رنجش.
و سپس بررسی کند که آیا کار دیگری(جایگزین) هست که لذتش از این کار بیشتر باشد و یا نه. و در آخر آن کاری که لذت حداکثری دارد را انتخاب کند.
حال وقتی این «عقل حداکثری خواه» به مجموعه نظام دین نگاه میکند، میبیند که سختی هایی که برخی از دستورات دین(مثل نماز و روزه و...) دارد در مقابل آن لذت و سعادتی که دین برای انسان ها به ارمغان می آورد ناچیز است، طبیعی است که حکم به لزوم تبعیت از دین و دینداری میکند.
بگذارید که دلیل دوری برخی از انسانها از دین را برایتان در ۳ نکته بیان کنم:
۱. خیلی از انسان ها در سرتاسر جهان، اصلا در زندگیشان آدم دیندار(کسی که معتقد به دین درستی باشد و به احکام آن پایبند بوده و از آن لذت ببرد) را ندیده اند. یکی از عواملی که میتواند لذت نسبت به کاری را در انسان ایجاد کند، این است که انسان کسی را ببیند که آن کار را به درستی انجام میدهد و از انجام آن کار لذت میبرد. وقتی ما یک شطرنج باز ماهر را میبینیم که چقدر در این بازی مهارت دارد و با مهره های شطرنج عشق بازی میکند، طبیعی است که ما هم دیدگاهمان به این صفحه سیاه و سفید تغییر میکند و به یادگیری و انجام این بازی علاقه مند میشویم. اما اگر شطرنج بازی را ببینیم که در بازی خود مهارتی ندارد و لذتی هم از این بازی نمیبرد، نه تنها به انجام این بازی علاقه مند نمیشویم، بلکه ممکن است در ناخودآگاهمان نوعی گارد در مقابل این بازی ایجاد شود.
در دینداری هم همینگونه است. خیلی از انسان های سرتاسر جهان، یا دیندار(به همان تعریفی که گذشت)ندیده اند و یا آنکه دیندارانی که دیده اند، دیندار حقیقی نبوده است.(مثل عده ای از انسان ها که تنها اسم مسلمانی را یدک میکشند و این اسلام آنها جنبه عملی در رفتارشان ندارد).
و همین موضوع سبب دوری انسان ها از دین شده است.
۲. عدم آگاهی به دین : همانطور که گفتیم، آگاهی و لذت ملتزم یکدیگر هستند و هرجا سطح آگاهی انسان افزایش پیدا کند، سطح لذت انسان هم افزایش پیدا میکند. لذت بردن از دین، نیازمند بالارفتن سطح آگاهی انسان ها از دین است. و این آگاهی جز با تفکر و استدلال حاصل نمیشود. انسانی که دین را با تفکر و آگاهانه انتخاب میکند، همانگونه که سطح آگاهی خود را افزایش میدهد، باعث بالارفتن سطح لذت خودش (و رسیدن به لذت های دینی) میشود.
۳. مانع شدن لذت های سطحی دنیایی: حرکت انسان ها به سمت دینداری، بر مبنای «جدول احتمالات عملکرد انسان» انجام میشود(برای توضیح کلیک کنید). بدین معنا که لذت عملیاتی ای که در دینداری هست، پس از کسر لذت های مخالف اون محاسبه میشود. مثلا اگر عقل شما به شما میگوید که دینداری(انجام احکام دینی) به احتمال ۱۰۰ درصد خوب است و باید انجام پذیرد ولی شما یک فرد معتاد به الکل باشید(و در دین مصرف الکل نهی شده است) , این اعتیاد و دوست داشتن الکل جلوی حرکت شما به سمت دینداری را میگیرد. به عبارتی دیگر لذت های سطح پایین جلوی رسیدن به لذت های سطح بالا را میگیرند. و این جلوگیری فقط در مورد لذت عالی دینی نیست، بلکه این لذت اعتیاد به الکل، جلوی لذت فکر کردن، لذت مطالعه کردن و در نهایت جلوی لذت سلامتی را میگیرد. فردی معتاد میداند که به مرور سلامتی خود را از دست خواهد داد ولی لذت زودگذر و سطحی الکل(یا مواد مخدر) او را از حرکت به سمت داشتن لذت سلامتی باز میدارد.
وقتی ما به زندگی دیندارانه خود و دیگران نگاه کنیم، میبینیم که عدم حرکت ما به سمت حکم دین در موقعیت های مختلف، میتواند ریشه در یکی از این اقسام سه گانه داشته باشد. اما دین برای این مشکل راه حلی ارائه میکند: تفکر!!!
تفکر باعث میشود که انسان آگاهی اش را به دین زیاد کند و همینطور لذتی را که از دین میتواند ببرد. تفکر باعث میشود که انسان ها به مرور، لذت های سطحی را کنار گذاشته و به سمت لذت های سطح بالا حرکت کنند. مرورِ مدامِ اینکه انسان میتواند لذتی بالاتر از لذت دنیایی داشته باشد، به مرور انسانِ معتاد به لذت های سطحی پایین را ترک(ترک اعتیاد) میدهد.
برای همین هم در اسلام برای تفکر جایگاهی باورنکردنی قائل شده است :
«"تفكرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنةٍ"
ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است.» (بحار الأنوار : ۷۱/۳۲۷/۲۲)
پس میتوان نتیجه گرفت که دین برای لذت بخشی به انسان ها آمده و لذتی که به ما پیشنهاد میدهد، در سطحی بالاتر از لذت های رده پایین دنیایی است.
دین، برنامه زندگی برای نخبگان هست. چراکه انسان های غیر نخبه، معمولا در لذت های سطحی خودشون باقی میمانند و درکی از لذت بالاتر نخواهند داشت(بنا بر اینکه انسان های غیر نخبه از فکر کردن و لذت های روحی بیزارند) . ولی فرد نخبه، به واسطه قوه هوش، استدلال و تفکر خود، لذتی بالاتر از لذت های سطحی پیدا میکند که آن لذت همان "دین" است. و دین، لذت عقلی و روحی را به این نخبگان هدیه میدهد. لذت هایی که به هیچ وجه قابل مقایسه با لذت های بچهگانه دنیایی نیست.از این رو، سعی کردم که سلسله نوشته هایی را برای نخبگان آماده کنم تا دینداریشان هدفمند ، مستدل و لذتمند باشد و این اولین قسمت از دوره "اسلام برای نخبگان"است. به این دلیل اسم این دوره را "اسلام برای نخبگان" گذاشتم تا به این نکته اشاره کنم که «اسلام برنامه زندگی نخبگان» است.
مبنای این دوره، کتاب «بینهایت» اثر استاد وکیلی است که با کمی تصحیح و تکمیل خدمت شما ارائه میکنم.
همچنین سعی بر این است که تا جای ممکن از مفاهیم سخت و فلسفی اجتناب شود و متنی روان ارائه شود.
پس سفر ما از همین الان شروع میشود و این "اولین قدم" است.
نظراتتون رو این پایین بنویسین?
ارادت✋