این روزا خیلی اصطلاح روانشناسی زرد در بین مردم باب شده. حتی رسانه ها هم درباره اون صحبت میکنن. اما این روانشناسی زرد اصلا چی هست و چرا این همه بر علیه اش گارد گرفته شده؟
روانشناسی زرد به حرف های غیر علمی و غیر کاربردی افرادی گفته میشه که تحصیلات روانشناسی ندارند و اگر هم روانشناس باشند (تحصیلات روانشناسی داشته باشند) مهارت کافی ندارد. این حرف ها نه تنها به مراجعین کمکی نمیکنه بلکه میتونه باعث بدتر شدن حال روحی و روانیشون بشه. حرفایی که روانشناسان زرد میزنن خیلی عامیانست البته این به معنی این نیست که میخوان مفاهیم سخت رو ساده بیان کنن. نه! میخوان با مثال های بی ربط نتیجه بگیرند. من موافقم که باید مسائل روانشناسی رو با زبان ساده برای مراجع بیان کنیم تا درک کنه اما مسائلی که هیچ جایگاه علمی ندارند نباید بیان بشه.
حرف های عامیانه روانشناسی زرد
اما این حرف های عامیانه خیلی هوادار داره. طرف یه پیج اینستاگرامی میزنه و مینویسه دکتر فلانی عضو انجمن روانشناسی آمریکا حالا اگه مدارکشو بررسی کنی میبینی اصلا مدرک کارشناسی روانشناسی هم نداره. بعد میاد مسائلی که از نظر خودش درسته رو به عنوان فکت علمی مطرح میکنه. این افراد برای جامعه و روانشناسی سم هستند. چون باعث میشن نگاه جامعه به روانشناسی و روانشناس منفی و تیره بشه.
جالبتر اینه که روانشناسان زرد پرفالورتر از روانشناسان واقعی هستند. حتی مردم به گفته های این افراد استناد هم میکنند.
چه طور روانشناس زرد را تشخیص دهیم؟
گفتههایشان با منطق و واقعبینی همخوانی ندارد.
آنچه روانشناسنماها مطرح میکنند معمولاً مخالف نظریات علمی است.
معمولاً اشارهای به مدارک تحصیلی و مجوزهای شغلی خود ندارند یا در مورد مدارکشان اغراق میکنند.
از محبوب بودن و شهرتشان به عنوان دلیلی بر صحیح بودن ادعاهایشان استفاده میکنند.
دیدگاههای مثبت هوادارانشان و تمجیدهای آنها را نشانگر موثر بودن گفتههایشان میدانند.
بیش از اندازه عامیانه و غیر علمی سخن میگویند. البته این مورد را نباید با ساده بیان کردن مفاهیم علمی برای غیر روانشناسان اشتباه بگیریم.
خود را به عنوان مربی، رهبر یا سرپرست مجموعهای از افراد یا انجمنها مطرح میکنند.
رفرنسها و منابع غیر علمی را در گفتههایشان معرفی میکنند. برای نمونه به کتابهایی مانند راز و قانون جذب و یا نویسندگانی مانند راندا برن و فلورانس اسکاول شین استناد میکنند.
به مخاطب القا میکنند که منجی و راهنمای آنان است.
مثالهای شگفتانگیز، غیر ممکن و عجیب را در گفتههایشان مطرح میکنند.
در برخورد با مراجعین دست به قضاوت و سرزنش آنها میزنند.
اصل رازداری را رعایت نمیکنند.
در تصمیمگیریها درمانجو را همراهی نمیکنند بلکه نظر خود را به عنوان بهترین تصمیم به درمانجو دیکته میکنند.
به جای جذب مخاطب با گفتههای سودمند تلاش میکنند تا با ظاهر و پوشش به جذب مخاطب بپردازند. این مورد بیشتر در خانمها دیده میشود.