توی زندگی ماشینی این روزها احساس می کنم داریم دفن می شیم . حال خیلی خوبی نیست . راستش خودمون هم کم کم داریم ماشین می شیم . همه ی کارهامون رو از روی عادت و اتوماتیک وار انجام می دیم . صبح که بیدار می شیم از روی عادت صبحونه می خوریم ، از روی عادت لباس می پوشیم ، می ریم سر کار . حتا من تازگی ها یک کشف دیگه هم کردم و اون اینکه روشی که ما به مسائل فکر می کنیم هم از روی عادته ! ! یعنی در کل انگار که نیستیم و این مغز مون با یک سری الگوریتم ها داره ما و زندگی مون رو جلو می بره .
حالا یک تستی رو می خوام اینجا بهتون یاد بدم که ببینید شما چقدر ماشین شدین؟ ! چقدر از روی عادت و نه از روی انتخاب هاتون عمل می کنید ؟
اگر با دوستان جایی جمع باشین . شده که موقع ناهار بشه و شما اصلا گرسنه نباشین و همه مشغول غذا خوردن بشن ؟ خوب اون موقع واکنش شما چیه ؟ کنار وایمیستین تا بقیه غذا بخورن و تمام ؟ !
یا اینکه شما هم میرین و یکی دو لقمه می زنین ؟
البته که انتخاب اکثر ماها گزینه ی دوم هست ! متاسفانه !
یا یک مورد دیگه : تا حالا شده که خرید برین و چیزی بخرین که لازم ندارین ؟ ! مثلا میدونین این لباسو رو خیلی دوست ندارین ولی بنا به هر دلیلی می خرینش ! !
البته این رفتار در خانمها شایع تره و منم کمی درگیرش بودم ! خوب اگه جواب تون بله هست و مورد های این چنینی زیاد دارین که موقع انتخاب به یک رویه معمول و مرسوم اون لحظه تن دادین و به نیاز خودتون در اون لحظه فکر نکردین باید بگم که شما هم ماشین شدین ! !
یک ماشین که راه میره و غذا می خوره و یک سری کارها رو انجام میده ! والبته موقع انتخاب هر کاری فکرش رو درگیر نمیکنه ، نیاز اون لحظه رو نمی سنجه ! به پیامد های این انتخاب فکر نمیکنه و اولین گزینه ی دم دست رو قبول می کنه !
خوب چاره چیه ؟ چطور از این الگوریتم ماشینی خودمون رو خلاص کنیم ؟ چطور به شادابی و طراوت برگردیم و یک حالی به زندگی و انتخاب هامون بدیم ؟
حضرت لقمان به پسرش گفت : پسرم همیشه از رختخواب پرقو و غذای شاهان استفاده کن ! پسرش گفت چطور میشه ؟ اینا که همیشه در دسترس ما نیستند ! حضرت لقمان گفت : هنگامی که واقعا گرسنه هستی غذا بخور و و قتی کاملا خواب آلوده هستی به بستر برو ، خواهی دید که یک نان و پنیر ساده برای تو غذای شاهانه و یک تکه سنگ بالشی از جنس پرقو می شود.
نتیجه این بحث تا اینجا : در هر لحظه انتخاب کن ! حال خوب خودت و زندگی ت به انتخاب های هر لحظه بستگی داره ! از روی عادت و بی فکر کاری انجام نده .
خودم عاشق شکلات هستم همیشه هم میرم خرید تو سبد خریدم هست ! باور نمی کنین گاهی چون در طول روز زیاد شکلات می خورم اون روز کلا غذا نمی خورم تا تعادل وزنم بهم نخوره !خیلی تلاش کردم که شکلات نخرم البته گاهی هم موفق میشدم ولی خوب دنبال روشی بودم که شکلات نخریدن رو انتخاب کنم ، روشی که بمن بگه شکلات رو انتخاب نکن و ازش بگذر:
من یک روش عالی اختراع کردم که هر وقت از اون روش میرم معمولا از انتخاب هام و از کارهام پشیمون نمی شم . روش ساده ای هست کافیه قبل از انجام کار سه تا سوال از خودتون بپرسین :
قبل از انجام هر کاری فکر کن که:
حالا ممکنه کاری الان نیاز ما باشه ولی انجامش بعدا پشیمونی برامون بیاره ! مثل همون شکلات خریدن من ! می خریدم و می خوردم ولی واقعا بعدش هم پشیمون می شدم و هم خوشحال نمی شدم ! ! !
یا اینکه نیاز جنسی دارم و روشی غیر متعارف برای رفع اون نیاز دم دستمه ! آیا باید صرف اینکه نیاز الان هست تندی برم و با اولین گزینه مرتفع ش کنم ؟
معلوم شد که نیاز الان همیشه گزینه ی خوبی نیست !
بنابراین توصیه میکنم گزینه ی اول رو به تنهایی ملاک تصمیم گیری قرار ندیم!
بهتره که جواب دو تا از این سوال ها مثبت باشه ! مخصوصا سوال هایی که بعدا رو در نظر می گیره !
آیا بعدا منو خوشحال میکنه ؟ آیا بعدا از انجامش پشیمون نمی شم ؟
شما چطور عمل می کنید ؟ قبلش فکر می کنید و بعد انتخاب یا صرفا چون دوسش دارین انتخاب می کنید ؟
