میدونستین ما در خیلی موارد خودمون رو فریب می دیم ؟ !
خیلی جاها می دونیم که داریم خودمون رو فریب می دیم و خیلی جاها هم نمی دونیم ! !
اما واقعا ما برای چی دست به خود فریبی می زنیم ؟ آیا برامون فایده ای هم داره ؟ آیا برامون ضرر داره ؟
دنیل گلمن استاد دانشگاه هاروارد تو کتاب زندگی در باتلاق فریب خیلی خوب برامون توضیح میده که خودفریبی چیه و چرا ما خودمون رو فریب می دیم :
خیلی از اتفاق های زندگی درد و رنج دارن ، خیلی هاشون استرس دارن و متاسفانه در بسیاری از موارد ما نمی تونیم از اون اتفاق فرار کنیم اما برای اینکه درد و رنج ناشی از اون اتفاق رو کم کنیم و یا استرس ش رو کاهش بدیم یک روشی اختراع کردیم به اسم خودفریبی !
در حقیقت در موارد بسیاری برای اونکه از واقعیت فرار کنیم و یا از شدت درد و رنج ناشی از اون کم کنیم دست به تحریف واقعیت می زنیم ! یعنی در پذیرش یا رد پیام های حسی خود انحراف به وجود می آوره !
در بیشتر موارد خود فریبی مکانیسمی ست که مغز برای محافظت از خود به کار می بره. اگر چه این کار باعث حفاظت فرد می شه اما متاسفانه مواردی هم وجود داره که ضربه های شدیدی به فرد و زندگی او وارد می کنه!
روش مغز نسبت به موارد استرس زا و دردناک اینه که بی توجهی پیش می گیره . مغز کم کم یاد می گیره که در توجه به موارد ناخوشایند ، یا بی توجه بشه و یا به صورت گزینشی اونا رو درک کنه ! یعنی موارد نا خوشایند رو حذف کنه و بعد اون اتفاق رو درک کنه ! به این ترتیب درد و رنج ناشی از اون پدیده به حداقل خودش می رسه !
گاهی هم این اتفاق از طریق طرحواره ها می افته . طرحواره ها روشی مخصوص برای درک وقایع هستن. طرح واره ها نقاطی از واقعه رو برجسته و بزرگ می کنن و نسبت به سایر نقاط باعث ایجاد بی تفاوتی می شن و از این طریق واقعیت را تحریف می کنن !
هر اتفاقی که برای ما خوشایند نباشه و در ما ایجاد استرس و اضطراب کنه ما رو دچار درد و رنج می کنه .
ما با کم کردن توجه از قسمت های دردناک و ناجور مساله در حقیقت اون اتفاق رو دستکاری می کنیم و به چیزی تبدیل ش می کنیم که برامون دیگه آزار دهنده نیست ! به این ترتیب اتفاق همونه ولی دیگه آزار دهنده نیست !
انگار ما یک پاک کن برداشتیم و هر تیکه ای رو که دوست نداشتیم پاک کردیم و اتفاق رو از حالت درد آور تبدیل به ی چیزی کردیم که دیگه درد آور نیست !
اگرچه کم کردن توجه از قسمت های ناجور مساله و زندگی خیلی به ما کمک می کنه و درد و رنج ناشی از اتفاق های بد رو به طرز چشمگیری کاهش میده اما متاسفانه در طول زمان وقتی فرد زیاد از این روش استفاده میکنه این بی توجهیِ آرامش بخش به عادتی مزمن تبدیل می شه که بر شخصیت فرد تاثیر میزاره . در حقیقت کم کم در خیلی از موارد نکاتی رو از قلم میندازه و به اونها کم توجه میشه که شاید خیلی هم مهم باشند !
همه این موارد با مثال های بسیار عالی در کتاب توضیح داده شده ، فکر میکنم خوندن این کتاب برای همه واجب باشه مخصوصا برای اونایی که زیاد به چیزایی که اذیت شون میکنه توجه نمی کنند و به قولی بی خیالی پیش می گیرن !