این متن صرفا انتشار مجدد مطلبی است که قبلا در وبسایت شخصی خودم در تاریخ 1396/04/04 منتشر کرده ام.
یکی از مسائلی که در دنیای پر تلاطم و گسترده بازی سازی رخ می دهد؛ عدم موفقیت تیم ها و بازی هایی است که با وجود زحمت فراوان، به نتیجه نرسیده اند و بعضا شکست خورده اند. دلایل این شکست ها زیاد است اما شاید مهمترین این دلیل ها را می توان به نداشتن برنامه و استراتژی صحیح برای کار در این حوزه، ندانستن روش صحیح تحقیق بازار، ندانستن روش های تولید چابک و بستن پروژه هایی که فقط خودمان دوست شان داریم، دانست.
کتابی که امروز می خواهم به شما معرفی کنم، «نوپای ناب» نام دارد که توسط Eric Ries تدوین و نوشته شده است. این کارآفرین که در شرکت های بسیاری به عنوان مشاور فعالیت کرده، روشی را ارائه می کند که در جهان پیچیده و دارای عدم قطعیت فعلی، کمترین نرخ شکست را در کارآفرینی داشته باشیم.
طبیعتا یکی از کارآفرینی های پر چالش، بازی سازی است. حوزه ای که در روز، چند ده یا حتی چند صد محصول جدید وارد بازار اش می شود و حیات در این حوزه، بسیار پیچیده و مشکل است.
این کتاب تاکید زیادی بر کمینه محصول پذیرفتنی یا MVP (minimum viable product) دارد. یعنی قبل از اینکه شما محصول خودتون رو تمام و کمال آماده کنید و روانه بازار، یک محصول کوچک که ویژگی های اصلی مورد نظر شما هست را بین تعداد محدودی از مخاطبان خود منتشر کنید و با دقت بازخورد بگیرید و تحلیل کنید.
در بازی سازی به آن پروتوتایپینگ (Prototyping) می گویند اما روش هایی که در کتاب «نوپای ناب» معرفی می شود، این پروتوتایپ را هدفمند تر و دقیق تر می کند و در نهایت ریسک شکست شما را کم خواهد کرد؛ چرا که شما تنها یک پروتوتایپ شکست خورده خواهید داشت نه یک محصول کامل که چند ماه روی آن وقت گذاشتید.
حالا واقعا این روش یا متودولوژی چیست که این همه درباره آن تعریف کردیم و آن را به همه بازی سازان سفارش می کنیم. بهتر است از زبان خود کتاب آن را بیان کنیم:
روش نوپای ناب
این کتاب برای کارآفرینان و افرادی است که بردوش کارآفرینان مسئولیت می گذارند. پنج اصل نوپای ناب، به قرار زیر هستند:
۱- کارآفرینان همه جا هستند
شما لازم نیست در یک گاراژ کار کنید تا یک کسب و کار نوپا باشید. مفهوم کارآفرینی شامل هرکسی است که در یک کسب و کار نوپا کار می کند. من کسب و کار نوپا را این گونه تعریف می کنم؛ یک مؤسسه اجتماعی که طراحی شده تا محصول یا خدمت جدیدی را در شرایط عدم قطعیت خلق کند. این بدان معناست که کارآفرینان همه جا هستند و رویکرد نوپای ناب در هر شرکتی با هر اندازه ای حتی در یک سازمان خیلی بزرگ، در هر بخشی یا صنعتی جواب می دهد.
۲- کارآفرینی مدیریت است
یک کسب و کار نوپا یک مؤسسه است، نه صرفاً یک محصول، بنابراین نوعی خاص از مدیریت را لازم دارد که مختص فضای عدم قطعیت آن باشد. در حقیقت، همان گونه که بعداً بحث خواهم کرد، من معتقدم که «کارآفرین» بایستی یک عنوان شغلی در همه ی شرکت های مدرن باشد. شرکت هایی که رشد آینده شان در گرو نوآوری است.
۳- یادگیری معتبر
کسب وکارهای نوپا صرفاً برای این نیستند که چیز بسازند، پول تولید کنند، یا حتی به مشتریان خدمت دهند. آن ها هستند تا یاد بگیرند چگونه یک کسب و کار پایدار ایجاد کنند. این یادگیری می تواند به صورت علمی از طریق انجام آزمایش های مکرر اعتبارسنجی شود. این موضوع به کارآفرینان این فرصت را می دهد تا هر جزء چشم انداز خود را آزمایش کنند.
۴- ساختن – اندازه گیری- یادگیری
فعالیت پایه ای یک کسب و کار نوپا این است که ایده ها را تبدیل به محصول کند، اندازه گیری کند که چگونه مشتریان پاسخ می دهند و سپس یاد بگیرد که چرخش انجام دهد یا حالت فعلی خود را حفظ کند. همه ی فرآیندهای کسب و کار نوپای موفق باید برای شتاب بخشیدن به این حلقه بازخورد بسیج شوند.
۵- حسابداری نوآوری
برای بهبود نتایج فعالیت های کارآفرینانه و مسئولیت پذیر کردن نوآوران، بایستی بر چیزهای کسل کننده تمرکز کنیم: چگونه پیشرفت را اندازه گیری کنیم، چگونه موعد تعریف کنیم و چگونه کارها را اولویت بندی کنیم. این موضوع نیازمند نوع خاصی از حسابداری است که برای کسب وکارهای نوپا طراحی شده باشد و همچنین افرادی است که مسئول باشند.
نکته مهم دیگری که کتاب با مثال های جالب بیان می کند؛ این است که چرا هر کجا نگاه می کنیم کسب و کارهای نوپایی را می بینیم که شکست بدی خورده اند؟
همین سوال را می توان از تیم های بازی سازی بسیاری که متلاشی شده اند و یا شکست خورده اند، پرسید. کتاب این طور جواب می دهد:
چرا کسب و کارهای نوپای شکست می خورند؟
اولین مشکل، طمع به یک طرح خوب، یک استراتژی تغییرناپذیر و یک تحقیق بازار جامع است. در دوره های گذشته این چیزها شاخص های موفقیت احتمالی بودند. یک پیشنهاد وسوسه کننده این است که آن ها را برای کسب و کارهای نوپا نیز به کاربندیم؛ اما این کار جواب نمی دهد، زیرا کسب و کارهای نوپا با عدم قطعیت فراوانی روبرو هستند. کسب و کارهای نوپا هنوز نمی دانند که مشتریانشان چه کسانی هستند و محصولشان چه باید باشد. حال که عدم قطعیت جهان مدام بیشتر می شود، پیش بینی آینده سخت تر و سخت تر می شود. روش های کهنه مدیریت به درد شرایط حاضر نمی خورند. برنامه ریزی و پیش بینی تنها زمانی دقیق هستند که برپایه ی یک تاریخچه ی عملیاتی بلند و پایدار و یک محیط نسبتاً با ثبات باشند. کسب و کارهای نوپا هیچ کدام را ندارند.
دومین مسئله این است پس از مشاهده عدم توفیق مدیریت سنتی در حل این مسئله برخی از کارآفرینان و سرمایه گذاران دستان خود را به نشانه تسلیم بالاگرفته اند و روش «فقط انجامش بده» مدرسه های کسب و کار نوپا را پیش روی گرفته اند. این مدرسه ها بر این باورند که اگر مدیریت مسئله است، آشوب پاسخ آن است. متأسفانه، همان گونه که قبلاً تاکید کردم، این فکر نیزجواب نمی دهد.
پس بیایید برای کاهش ریسک شکست و افزایش موفقیت تیم هایمان، این کتاب مفید را یک بار بخوانیم.
پی نوشت:
چند سال پیش هم یک کتاب توسط نشر دنیای بازی با عنوان «متدولوژی اجایل برای ساخت بازیهای رایانهای» ترجمه و چاپ شد که بنده موفّق به تهیه آن نشدم و هرگز هم تجدید چاپ نشد. متدولوژی اجایل یا روش تولید چابک که در بحث های تولید و توسعه نرم افزارها مطرح می شود هم یکی از روش های خوب و پر فایده است که می توان در بازی سازی از آن استفاده کرد و خطر شکست را کاهش و احتمال موفقیت را افزایش داد. برای آشنایی اولیه با این روش به مطلبی که در سایت گیمولوژی با عنوان “فرآیند های چابک بازی سازی Agile Game Development Methods” آورده شده رجوع کنید.
-
محمد مهدی شقایقی