این متن صرفا انتشار مجدد مطلبی است که قبلا در وبسایت شخصی خودم در تاریخ 1397/12/02 منتشر کرده ام.
شاید از بنده بپرسید که چرا این دو عبارت را کنار هم آورده ام.
در نگاه اول، بازی ساز ها برای خوشحال کردن گیمر ها و ایجاد لحظات لذت بخش و البته کسب درآمد، بازی می سازند. اما اگر کمی دقت کنید، ماجرا کمی پیچیده تر از این حرف هاست. بازی های ویدئویی، فقط بازی و سرگرمی نیستند.
آقای Roger Caillois، انسان شناس معروف، در کتابش با عنوان Man, Play and Games (انسان، بازی و سرگرمی)، بازی ها را در وهله اول “ابزاری برای انتقال فرهنگ” معرفی میکند.
به بیان دیگر، بازی ها رسانه اند و رسانه ها، منتقل کننده اطلاعات و پیام ها. این اطلاعات در هر صورت، روی ضمیر ناخودآگاه گیمر ها تاثیراتی می گذارند. از همین رو، این روزها برای آموزش کودکان در حوزه های مختلف، به طور فزاینده ای از بازی، خصوصا بازی های ویدئویی کمک گرفته می شود تا در پوشش بازی و سرگرمی، موضوعات مختلف به کودکان منتقل شود، چرا که به عقیده آقای Jeff Kaplan در زمینه رشد اجتماعی کودکان:
“بسیاری از تعاملات میان فردی کودکان پیش دبستانی، در چهارچوب بازی روی می دهند و …”،”بازی، بهترین وسیله برای رشد و شکوفایی احساسات کودک و بهترین راه برای پرورش هیجان ها و عواطف اوست. در حین بازی است که او چگونگی بروز عواطف، کنترل و ارضای مناسب آن را یاد می گیرد. هر چند کودک بین واقعیت و بازی فرق قائل است، ولی در عین حال، صداقت کودکانه را در بازی ظاهر می سازد. احساس ها، تشویش ها و اضطراب های کودک در ضمن بازی، حقیقی هستند.”
این بحث مهم برای کشور ما، بسیار حیاتی تر است چرا که به رده بندی سنی بازی های ویدئویی و خوراک رسانه ای کودکان و نوجوانان آنچنان که باید باشد، توجهی نمی شود؛ و کودکان و نوجوانان تقریبا به همه بازی های ویدئویی (تلفن همراه، کامپیوترهای شخصی و کنسول ها) بدون واسطه، دسترسی دارند؛ متأسفانه بیشتر والدین (نه همه آن ها) هم توجه چندانی به این موضوع نمی کنند.
پس بازی سازها باید هرچه بیشتر به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند و مواظب تاثیرات بازی هایشان روی گیمرها باشند. به لحاظ فنی، مکانیک بازی و گیم پلی، اگر خوب و سرگرم کننده باشند، پوسته و داستان بازی را می توان به هر شکلی درآورد؛ یعنی دست بازی ساز است که بازی اش به چه شکل و صورتی باشد.
آقای Raph Koster، طراح بازی برجسته و اندیشمند حوزه بازی ها، در کتابA Theory of Fun for Game Design )یک نظریه سرگرمی در طراحی بازی(، به موضوع مسئولیت اجتماعی بازیسازها، اینگونه پرداخته است:
“آیا بازی ها ابرازهایی برای شر هستند یا خیر؟ آیا بازیها در بهترین حالت مسایلی پوچ و بیهوده هستند یا در بدترین حالت؟
پاسخ به این سوالات بسیار مهم است، البته نه فقط برای این که کسانی که در این حوزه کار می کنند شب ها خواب راحت تری داشته باشند بلکه بیشتر برای دلگرم شدن کسانی که کار را تماشا می کنند: یعنی خانواده، دوستان و فرهنگ های ما
اگر بازی ها یک مشغولیت و تفریح صِرف باشند و نگرانی های پدربزرگم هم به جا باشد، من سعی کرده ام با عملکرد مسئولانه و تلاش برای ساختن بازی هایی که نشان دهنده حالات بشر باشند، حداقل باعث بروز آسیبی به چیزی نشوم.”
جناب کاستر پا را فراتر می گذارند و به مسئولیت اجتماعی بازی سازها، با دید رسالت اجتماعی نگاه می کنند:
“اگر من با این گمان که این رسانه، اسباب بازی هوشمندانه و قدرتمندی است بخواهم با آن چیزی را ابداع کنم، کمترین چیز این است که مطمئن شوم در این فرایند آسیبی به کسی وارد نمیشود. و از آن بهتر این است که این اسباب بازی هوشمندانه و قدرتمند را با جدیت خیلی خیلی بیشتری به کار بگیرم و با فرض اینکه ابزار قدرتمندی برای کمک به خیر یا شر است، سعی میکنم آن را تبدیل به ابزاری برای خدمت به خیر کنم.
این «نظریهی احتمال پاسکال» است. اگر همه چیز فقط یک بازی باشد من در تمام مدت یک دیوانه بودم، اما اگر این طور نباشد… . تنها دو روش مسئولانه برای کار با چنین ابزاری وجود دارد، یا همراه هم از آن فاصله بگیریم و بگذاریم کس دیگری که صلاحیتاش را دارد آن را به کار بگیرد و یا خودمان دست به کار شویم و سعی کنیم صلاحیت لازم را به دست آوریم.
پاسخ من این است که من خطر نمیکنم و دست به کار میشوم.”
بلِز پاسکال میگوید: «اگر خدا وجود نداشته باشد، اعتقادی هم به آن داشته باشیم اتفاقی نمی افتد. اگر خدا وجود داشته باشد، بهتر است که به وجود آن اعتقاد داشته باشیم. بنابراین در هر دو حالت اعتقاد داشتن احتمال صحیح تری است.»
این طراح بازی برجسته ادامه می دهد:
“کودکان من بازی هایی می کنند، حرف هایی می زنند و کارهایی می کنند که مرا اذیت می کند، همانطور که من هم بازی هایی می سازم که پدربزرگ را اذیت می کند. به هر حال برای درست شدن یک املت، تخم مرغ ها باید شکسته شوند.
برای رسیدن به قابلیت های بالقوه این رسانه ناچار خواهیم بود از برخی مرزها عبور کنیم و ناگزیر کارهایی انجام دهیم که ممکن است دیگران را آزرده کند. نظر ما به طور قطع این است که بازی فقط یک تفریح صرف نیست. آثاری که ما تولید میکنیم میتواند به دیگران شوک وارد کند، آنها را اذیت کند یا موضوعاتی را مطرح کند که با عقاید با ارزش در تعارض باشد.
چیز عجیبی نیست، همه رسانه ها این کار را انجام می دهند.
وظیفه ی من این است که تضمین کنم هیچ کس آسیبی نخواهد دید.”
واقعا سخت است، اینکه بازی بسازید که به هیچ کس آسیبی نرساند و “مفید” باشد. پدر و مادر ها همیشه دنبال اینگونه بازی ها هستند تا خیالشان راحت باشد و بتوانند مدتی فرزندان خود را در جهان بازی، بدون دغدغه و نگرانی، رها کنند.
راف کاستر، در فصل آخر کتابش، مسئولیت اجتماعی بازی سازها را چنین جمع بندی می کند:
“برای همه ما طراحان بازی، این به معنای کار بسیار دشوار تجدیدنظر در نقش هایمان در زندگی است. یعنی که خودمان را به عنوان کسی که در مقابل دیگران مسئولیت دارد به حساب آوریم، در حالی که در گذشته خودمان را بی مسئولیت و آزاد می دانستیم. یعنی نسبت به ابزارهایی که با آنها کار می کنیم احترام خیلی بیشتری قائل شویم و احترام بیشتری به مخاطبان خود بگذاریم.
مردم سزاوار چیزی بیشتر از یک معمای پرشی هستند. ما باید به عنوان طراح بازی باور داشته باشیم که می توانیم این کار را انجام دهیم و همچنین باید اعتقاد داشته باشیم که این کار یک باید است.
من به آنچه میگویم اعتقاد دارم.
سرانجام، به این معناست که افراد دیگر (کسانی مثل پدربزرگ من) باید متوجه نقش با ارزشی که ما در جامعه ایفا می کنیم بشوند. ما احمق هایی نیستیم که کارشان فقط انداختن تاس های چند وجهی است. ما آموزگاران فرزندان شما نیز هستیم.
ما در مقابل پسر بچه های ۱۴ ساله بی تفاوت و غیرمسئول نیستیم (البته نه همه مان)، ما والدین بچه ها هم محسوب میشویم. اینطور نیست که فقط برای ایجاد هیجان و لذت همینطور چیزهای خون آلود و مستهجن را در صفحات تلویزیون سراسر جهان پخش کنیم.
بازی ها سزاوار احترام اند. ما به عنوان سازنده بازی ها باید به آنها احترام بگذاریم و با پتانسیل های آنها درست برخورد کنیم و بقیه جهانیان نیز باید به آنها احترام بگذارند و فضای لازم برای رسیدن بازی ها با آنچه باید بشوند را در اختیارشان بگذارند.”
البته این فقط قسمتی از نظریات افراد متفکر حوزه بازی های ویدئویی است. به نظر خودم جالب بود و گفتم با شما به اشتراک بگذارم. اینکه به غیر از ما، در سایر کشورها نیز تأکید بر ساخت بازی های مفید و بی ضرر و البته سرگرم کننده و جذاب هست.
-
گردآوری: محمد مهدی شقایقی