چندی پیش، مدرسه بچه هایم از من خواست تا با دانش آموزان دبیرستانی و والدینشان درباره تلفن های هوشمند صحبت کنم. من هم در کتابهایم و هم در مقالههای نیویورکر درباره تلاقی فناوری و جامعه مطالب زیادی نوشتهام، اما موضوع خاص جوانان و تلفنها یکی از مواردی است که فقط در موارد کمی به آن پرداختهام. . بنابراین این سخنرانی دعوت شده فرصتی عالی برای من فراهم کرد تا در تحقیقات مرتبط با این موضوع به سرعت عمل کنم. من مجذوب چیزی بودم که کشف کردم. در صحبتهایم، نهتنها به خلاصهای از تفکر مدرن در مورد کودکان و تلفنها پرداختم، بلکه به بررسی تاریخچه این ادبیات، از جمله چگونگی شروع، تکامل، سازگاری با انتقادات، و در نهایت پرداختم. چند سال گذشته، در نهایت حول یک اجماع خشن ادغام شدند. با فرض اینکه دیگران ممکن است این داستان را جالب بدانند، نسخه ای از این سخنرانی را برای قسمت 246 پادکست خود، Deep Questions ضبط کردم. اوایل امروز، آن را به عنوان یک ویدیوی مستقل نیز منتشر کردم. اگر به آنچه که محققان در حال حاضر در مورد خطرات مربوط به دادن تلفن به یک بچه قبل از آماده شدن فکر می کنند، نگران هستید، یا حتی فقط علاقه مند هستید، من متواضعانه پیشنهاد می کنم ارائه من را تماشا کنید. در این بین، فکر کردم مفید است که چند مورد از مشاهدات جالبتری را که کشف کردم، خلاصه کنم: نگرانی از اینکه جوانان مضطربتر میشوند و ممکن است گوشیهای هوشمند نقشی ایفا کنند، از حدود سال 2012 در میان متخصصان بهداشت روان و مربیان شروع به افزایش یافت. با عنوان «آیا گوشیهای هوشمند نسلی را نابود کردهاند؟»، که متعاقباً این نگرانی را به گفتگوی فرهنگی گستردهتر سوق داد. بین سالهای 2017 تا 2020، دورهای که من آن را «جنگ دادهها» مینامم، در ادبیات پژوهشی دعواهای رفتوآمد زیادی وجود داشت که در آن آسیبها شناسایی میشد، به دنبال آن منتقدان به عقب راندند و استدلال کردند که آسیبها اغراقآمیز شدهاند، و سپس پاسخ به این انتقادات این طبیعی و سالم بود: دقیقاً همان رانش تجربی که می خواهید در مراحل اولیه یک فرضیه علمی در حال ظهور ببینید. در چند سال گذشته، یک اجماع تقریبی ظاهر شده است که واقعاً آسیبهای قابل توجهی در دسترسی جوانان به اینترنت از طریق تلفنهای هوشمند وجود دارد. این امر به ویژه در مورد دختران قبل از بلوغ صادق است. این اجماع تا حدی به این دلیل به وجود آمد که به انتقادات اصلی مطرح شده در طول جنگ داده ها پاسخ قاطع داده شد، و به این دلیل که اخیراً، چندین رشته تحقیقات مستقل (شامل آزمایش های طبیعی، کارآزمایی های تصادفی کنترل شده و داده های خود گزارشی) همگی به نشانه های مشابهی اشاره کردند. از آسیب جامعه تحقیقاتی نگران این مسائل بر این عقیده است که سن ایمن برای دسترسی نامحدود به یک کودک به تلفن هوشمند 16 سالگی است. (جراح عمومی اخیراً چیزی مشابه را پیشنهاد کرده است.) ممکن است حدس بزنید که دانشآموزان دبیرستانی که در سخنرانی من شرکت کردند از این نتیجهگیری مخالفت کردند، اما واقعیت پیچیدهتر است. آنها به طور کامل از ارائه من استقبال نکردند، اما آن را هم رد نکردند. بسیاری اظهار داشتند که در سنین خود مضرات دسترسی نامحدود به اینترنت را می شناسند و در مورد آن محتاط هستند. (برعکس، پسر بزرگ من، که 10 سال دارد، قطعاً از من راضی نیست که این دروغ های زشت را در مدرسه اش پخش می کنم.) این موضوع به وضوح یک موضوع جذاب و پیچیده است که به نظر می رسد به سرعت در حال تکامل است. اگر با این پیشرفت ها دست و پنجه نرم می کنید، امیدوارم صحبت من تا حدودی مفید باشد. من متقاعد شده ام که فرهنگ ما در نهایت با این مسائل سازگار خواهد شد. ده سال بعد، بحث زیادی در مورد اینکه چه چیزی در مورد بچه ها و این فناوری ها مناسب است وجود نخواهد داشت. با این حال، تا آن زمان، همه ما به نوعی خودمان هستیم، بنابراین هرچه بیشتر بدانیم، وضعیت بهتری خواهیم داشت.