+ هی ، هی ، بیدار شو
- اینجا کجاست ؟! چرا اینقدر روشنه؟
+ هیس گریه نکن ، اینجا زمین است ، جایی که قرار است یک عمر در آن زندگی کنی.
- زمین؟ زمین کجاست؟
+ یه دنیای دیگه ، که بهش تبعید شدی
- واسه چی آخه؟
+ چون دو نفر منتظرت هستن
- من نمیخوام اینجا بمونم
+ دست تو نیست این یه دستوره
- کی این دستور رو داده
+ خدا
- گفتی یک عمر؟!! یعنی چقدر؟
+ معلوم نیست
- هدفم چیست؟ اینجا چه میکنم؟
+ هیچ ، فقط باید گذر عمرت را ببینی
- بیشتر از اینجا برام بگو
+ اینجا جاییه که زمان بیشتر برات میگذره ، یه لایه رفتی پایین تر ، اینجا یک بُعد ازت کم شد ، بُعد زمان از تو گرفته شده ، زمان رو حس میکنی
- یعنی چی؟
+ عمر تو توی این حالت معادل با یک لحظه برای ماست
- خب چرا؟
+ چون تو تبعید شدی
- فقط چون دو نفر منو خواستن؟!! این گناه منه؟
+ نترس یکم که بگذره یادت میره ، وابسته میشی ، به زور بر میگردی
- نه ، نرو
+ باید برم ، فقط یک لحظه منتظرم باش!