مهدی موسوی
مهدی موسوی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

تجربه اسباب کشی با نوبار


به تازگی خانه‌یمان را جابه‌جا کردیم. در همان محله که زندگی می‌کردیم چند کوچه آن‌طرف‌تر. اسباب‌کشی برای من همیشه مصائب داشته و سعی کرده‌ام تا جای ممکن نقل مکان نکنم. اما شتری‌ است که بر در هر خانه می‌خوابد.

با همسرم تقسیم کار کردیم. زحمت بسته‌بندی اسباب و وسایل بر دوش همسرم بود و خدایی هم کارش را خوب انجام داد. (دست درد نکنه :( خانم ). خب من هم ۵۰ درصد کار را بر عهده گرفتم و گرفتن خاور برای جابجایی به گردن من افتاد :)

برای بردن اسباب و اثاثیه تصمیم گرفتم بجای روش سنتی و تماس با یکی از شرکت‌های حمل و نقل از روش ها مدرن تری استفاده کنم. از چک و چونه زدن برای قیمت و دادن انعام اضافه تر و ضربه زدن به اسباب وسایل گرفته تا سروکله زدن با کارگر و راننده. خلاصه چند گزینه داشتم. اولی استفاده از اپ‌های ارائه خدمات آنلاین مثل آچاره و استادکار و... دومی استارت‌آپ نوبار که چند وقتی است به طور تخصصی در این زمینه فعالیت می‌کند و سومی هم اسنپ که به تازگی وارد این بازار شده است.

بنابر تجربه گزینه اول یعنی اپ‌های خدماتی را کنار گذاشتم هم به دلیل قیمت بیشتر و هم به دلیل نبود پشتیبانی و پیگیری. نوبار و اسنپ برایم گزینه‌های بهتری بودند هم به دلیل تجربه بیشتر در این بازار و برند و هم پشتیبانی و تخفیف‌های قیمتی.

حالا باید بین اسنپ و نوبار گزینه‌ها را سبک و سنگین می‌کردم. در هر دو ثبت سفارش کردم تا مقایسه قیمتی کنم. اسنپ حدود ۱ میلیون ر تومان هزینه را محاسبه کرد و نوبار حدود یک میلیون و ۱۰۰ تومان. از طرفی اسنپ کد تخفیف ۲۰۰ هزارتومانی داشت و نوبار کد تخفیف ۱۰۰ هزارتومانی. به صرفه تر بود که از اسنپ استفاده کنم اما اسنپ تازه به این بازار اومده و احتمال می‌دادم در آخر کار باید انعام اضافه‌ای به کارگرها بپردازم که به قولی هزینه‌ پنهانی داشت. اما نوبار به دلیل قدمت بیشتر در بازار، بیمه اسباب وسایل در حین جابجایی( یک در هزار این اتفاق می‌افته :) ) و همچنین تضمین قیمتی که ارائه می‌داد یعنی اینکه لازم نیست هیچ هزینه اضافی تری بپردازم برام گزینه مطمئن تری بود.

به هر روی قرعه به نام نوبار افتاد و چهارشنبه روزی و سفارش رو برای جمعه بعد از ظهر ثبت کردم. خیالم راحت شد و شروع کردیم به جمع‌وجور کردن خورده ریزه‌های باقی مانده. جمعه رسید. حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر بود. برای هماهنگی نهایی با راننده تماس گرفتم. ناگهان جا خوردم. راننده حتی روحش هم خبر نداشت که یک ساعت دیگر اسباب کشی داریم. دست پاچه شده بود و می‌گفت فکر می کرده برای فردا بعد از ظهر قرار داریم. قول داد که با نیم ساعت تاخیر می‌رسد. من بیشتر از این تعجب کردم که آیا نوبار سیستم یادآوری و نوتیف برای راننده‌ها ندارد؟ طبیعی است راننده‌ای که روزی دوبار جابجایی بار دارد گاهی قرار‌‌ها را فراموش کند.

نیم ساعت شد یک ساعت. و یک خاور خسته نارنجی سر رسید. حالا از شانس ما دو ماشین بد در کوچه پارک کرده بودند و نمی‌شد خاور به نزدیک در خانه برسد. حدود ۲۰ متری فاصله داشتیم تا در. راننده گفت به بارتان مسافت می‌خورد. گفتم چاره چیست باشد هر طور شده سریع‌تر بار کنید در انتها با هم حساب می‌کنیم.

کارتون‌های ترسناک کتاب
کارتون‌های ترسناک کتاب


خلاصه ما از ساعت ۶ شروع کردیم به بارزدن وسایل. با چهار کارگر اهل افغانستان و خود راننده هم که وظیفه چیدن بارها در کامیون را برعهده داشت. خانه ما طبقه سوم با راهروهای تنگ. تجربه اثاث‌کشی به من ثابت کرده کارگران افغانستانی کمتر غرولند میکنند و دبه در می‌آورند اگر هم حرفی داشته‌باشند به صاحب بار نمی‌گویند و راننده را واسطه قرار می‌دهند. به همین خاطر کمترین مشکل را در این اسباب‌کشی با کارگرها داشتم با اینکه چند کارتون خیلی سنگین کتاب که به گفته خودشان سنگین‌تر از اجاق گاز هست در بار بود.

خاور نارنجی خسته
خاور نارنجی خسته

حدود یک ساعت طول کشید تا تمام وسایل را به کامیون منتقل کنیم. حالا خاور خسته نارنجی روشن نمی‌شد. راننده هر چه از دهنش درآمد نثار مکانیک ماشین کرد که گفته بود اشکال کار از باتری است نگو باتری مشکلی نداشته. خلاصه به زور بازوی کارگرها خاور روشن شد و راه افتادیم.

با دردسر کمتری خاور کنار در خانه جدید پارک شد. خانه جدید ۴ طبقه با راهروهای تنگ :) . راننده و کارگرها را با خریدن رانی و کیک و آب‌معدنی شارژ کردم. کمتر از یک ساعت هم انتقال اسباب‌ها به پایان رسید. کارگرها در انتقال اسباب محتاط نبودند و باید مدام تذکر می‌دادم. خدا را شکر آسیبی به وسایل نرسید. یکی از کارگرها گفت که اگر آسیبی به وسایل برسد شرکت با ما برخورد می‌کند.

از بد ماجرا از شارژ گوشی من ۲ درصد مانده بود و خانه جدید هم برای سیم کارت ایرانسل بد آنتن. حدود ساعت ۸ بود که با پشتیبانی نوبار تماس گرفتم. سریع پاسخ دادند و مسئله مسافت را گفتم. سریع بررسی و در قیمت اعمال کردند. به ازای هر متر ۳ هزار تومان به هزینه نهایی اضافه شد. بلافاصله گوشی همراهم خاموش شد و امکان این را نداشتم در نوبار پرداخت را انجام دهم.

حالا نوبت حساب و کتاب با راننده رسید. قیمتی که به راننده اعلام شد بدون تخفیف ۱۰۰ هزارتومانی بود که منطقی است. خب من توقع داشتم هزینه را پرداخت کنم و بعدا ۱۰۰ هزارتومان را از نوبار بگیرم. اما راننده و کارگرها شروع کردند به چانه زدن برای گرفتن انعام. در آن موقعیت که ۵ نفر از شما خواهش می‌کنند و برای اسباب‌واثاثیه شما عرق ریخته اند سخت است انعام ندهید. با اینکه می‌دانستم هزینه‌ای که پرداخت می کنم شامل انعام کارگران هم هست. خلاصه که انعام را هم پرداخت کردم(نمی‌گویم چقدر دادم :) ). دقیقا حس کردم که در موقعیت «هم پیاز را خورد، هم کتک را، هم پول داد» قرار دارم.

از نظر من نوبار وعده نتوانست به «تضمین قیمت نهایی» خود پایبند باشد. شاید به من بگویید که تو باید به پشتیبانی زنگ می‌زدی و این مشکل را مطرح می‌کردی و چیزی هم پرداخت نمی‌کردیم .اما من فکر نمی‌کنم این درخواست انعام رویه‌ای غیر عادی باشد و نوبار هنوز نتوانسته فرهنگ درستی را در میان کارکنانش جا بینداز پس نباید هم تضمین قیمت دهد. چون ایجاد فرهنگ نو در زمینه اسباب کشی در میان قشر راننده‌های کامیون و کارگران کمی زمان بر است.

تجربه این اسباب کشی به من نشان داد با اینکه استارت‌آپ‌هایی در این بازار ورود کرده اند اما هنوز راه زیادی تا به‌ هم زدن بازار دارند. چون هنوز نتوانسته اند فرهنگ جدید و قواعد جدیدی را شکل بدهند. راه‌اندازی کسب و کار آنلاین فقط ساختن یک اپ یا سایت نیست.


اسباب کشیاستارت آپ
علاقه‌مند مدیریت محصول / متخصص سرخ کردن بادمجون / دغدغه‌مند ایران / روزنامه‌نویس سابق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید