تئوری Jobs to Be Done میگه مردم وقتی کاری دارن، محصولات رو استخدام میکنن تا اون کار انجام بشه.
این یعنی لزوما به خاطر ویژگیهای اون محصول خرید نمیکنن و براشون مهم انجام کارشون هست.
حالا از دید تبلیغات و طراحی پیام، چطور میتونیم از این تئوری استفاده کنیم؟
نباید فقط روی ویژگیها محصولمون تمرکز کنیم، باید تحقیق کنیم ببینیم مردم با محصول یا خدمات ما چه نیازی رو برآورده میکنن.
تو مرحله بعد ببینیم احتمالا چه محصولات دیگهای به عنوان رقیب میتونن اون نیاز رو برطرف کنن.
در نهایت باید مزایای رقابتیمون رو نسبت به رقبای شناسایی شده تعیین و روشون تمرکز کنیم.
به طور مثال یک فروشگاه اینترتی کمپینی رو برای کادوی روز پدر برگزار میکنه
تو این موقعیت مخاطب در روز پدر با خرید از اون فروشگاه میتونه نیازش رو برآورده کنه ولی آیا این تنها کاریه که میتونه بکنه؟ البته که نه، میتونه پدرش رو ببره شام یا هر کار جایگزین دیگهای. حالا میشه اینطور فکر کرد که رقیب اون فروشگاه فقط سایر فروشگاهها نیستن، رستورانها هم رقیبشن!
با در نظر گرفتن این موارد موقع طراحی پیام اشاره به چیزی مثل ماندگاری هدیه در مقابل شامی که از یاد میره میتونه مخاطب رو به مشتری شدن نزدیک تر کنه.
این تئوری در طراحی محصول هم بسیار کاربردیه. هنری فورد جمله خوبی داره: "اگر از مردم می پرسیدم چه می خواهید، می گفتند درشکه هایی با اسب های تندروتر." به این معنی که نباید از مشتری بپرسیم به چه محصولی نیاز داره، سوالمون باید درباره نیاز و کاری که انجام میده و اینکه چه گرفتاریهایی در انجام کارش داره، باشه.