محمود
محمود
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

وقتی كه زمین بازی را نمی توان عوض کرد، مجبوریم بهتر بازی کنیم !

من همیشه دلم برای هدر رفت آب می سوزد ، وقتی مسواك می زنم نا خودآگاه ان یكی دستم را زیر شیر اب میگیرم هدر نرود .تمسخر آمیز است و جالب این كه وقتی این موضوع را برای اهل خانه گفتم ، انها هم كمابیش از همین كارها می كردند مثلا فرزندم گفت : من وقتی صابون می زنم یك پایم را كش می دهم زیر دوش تا آب هدر نرود . از همچین پدری ، بهتر ازهمچین فرزندی انتظار نیست .واقعا خیلی مسخره است ، اما مسخره تر از این هم هست . زمانی در پتروشیمی ماهشهر کار می کردم انجا یک فلیم (شعله) بزرگ هست که از کل منطقه پیداست یک بار رفتم کنارش ، آنقدر حرارت داشت که نمیشد طولانی مدت نزدیکش ماند جهنم را باور پذیر میکرد ، می گفتند به علت تحریم ها یکی از قسمتهای انتهایی خط ساخته نشده لذا گاز هدر رفت حجمش اینقدر زیاد است . برگردیم به همان آب، و اوضاع مسخره ترش . بعد از دیدن تبلیغات دولتی در صرفه جویی آب و نشان دادن ترك های كویر با کمی تحقیق متوجه می شویم كمتر از 10 در صد منابع آبی صرف آب شرب می شود و آب هدر رفت شرب ، بالاخره در سیستم فاضلاب به دردی می خورد . حجم آبی كه در صنعت و كشاورزی به خاطر نحوه استفاده نادرست هدر می رود اصلا با قسمت شرب قابل مقایسه نیست .گویی این تبلیغات را می سازند تا اگر آب قطع شد، كسی را جز خودمان مقصر ندانیم و شكایتی نكنیم .

 شرمنده ،كمی برای هشت میلیارد بی شعور كوچك به نظر می رسد  یك سایز بزرگتر لطفا
شرمنده ،كمی برای هشت میلیارد بی شعور كوچك به نظر می رسد یك سایز بزرگتر لطفا


اغلب از كوه كه پایین می آیم یك نایلون را برای جمع كردن زباله های پلاستیكی به كمربندم آویزان می كنم . چگالی آشغال با نزدیك شدن به دامنه زیاد می شود و نایلونم مثل شکم زنان بار دار هر لحظه به زایمان نزدیک تر می شود انگار كه از سرزمینی مقدس و بكر به طرف جهنمی آلوده به انسانهای بی مبالات پا می گذاری . به دامنه كه نزدیك می شوم تراكم زباله به حدی می رسد كه توانم و زمانم و حجم نایلونم دیگر اجازه جمع آوری نمی دهد هیچ چیز بدتر از زایمان زودرس نیست ،پلاستیک اگر پاره شود انگار نه انگار کاری کرده ام . باز مسخره آن جاست كه متوجه می شوی اتفاقا كشورهای جهان سومی همچون ما عملا سهم به مراتب كمتری در آلایندگی زمین داریم، منتهی ما به صورت پرچل و زشتی این كار را انجام می دهیم ، هرچند نسبت اروپا و آمریکا كمتر به طبیعت گه می زنیم اما دسشویی را وسط پذیرایی ساخته ایم .

در این یكی دو ساله اخیر كه به مسافرت می روم متوجه شده ام مردم بیشتر از قبل هوای طبیعت را دارند مسلما تا آنجا كه باید باشد كیلوترها فاصله داریم اما جای امید هست. متوجه شده ام مردم بیشتر اهل تسامح و تساهل شده اند ، با حجاب ها و بیحجابها راحت تر همدیگر را تحمل می كنند . به گمانم رشد بومگردی ها و مزه مزه كردن پولی كه مسافرها می آورند در این رفتار بی تاثیر نبوده ، كاش سیاستهای كشور ما همچون تركیه و تایلند و ... در راستای جذب گردشگر بود . گردشگری حتما مضراتی هم دارد اما مزایای قابل توجهی دارد از ارز آوری گرفته تا قرابت بین مردم گوشه گوشه كشور از قوم های مختلف تا پاس داشتن طبیعت به عنوان سرمایه و. . .

صرفه جوییآبگردشگریزمینزباله
از نوشتن ، یک ویرگول سهم ما شد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید