محمدعلی میلانی صدر
محمدعلی میلانی صدر
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

نقره افسوس می‌خورد، برنز می‌خندد | خوشحالی یک معادله پیچیده است

گاهی به نظرم می‌رسد خوشحالی و موفقیت ارتباطی به یکدیگر ندارند، دستکم ارتباطشان خطی نیست. عمیقا باور دارم خوشحالی می‌تواند در دستگاه متغیرهایی مستقل از موفقیت تعریف شود. مرداد ماه ۱۴۰۰ است و من هم مانند اغلب مردم دنیا به تماشای المپیک مشغول هستم؛ در این بدو بدوها، جنگیدن‌ها و عرق ریختن‌ها، مشت زدن‌ها و پریدن‌ها، ماشه کشیدن‌ها و دریبل زدن‌ها، وزنه زدن‌ها و خاک کردن‌ها، سعی می‌کنم کمی عمیق‌تر به جزییات بنگرم.


آن چه که امروز به آن دقت کردم دستکم برای خودم خیلی عجیب آمد؛ ورزشکارانی که مدال برنز کسب می‌کنند اغلب از ورزشکارانی که مدال نقره کسب ‌می‌کنند، خوشحال‌تر هستند. توجیه این پدیده آسان، اما درک آن سخت است. اغلب ورزشکارانی که برنز می‌گیرند در جایی از مسابقات به این نتیجه رسیدند که ممکن است هیچ مدالی نگیرند، در مقابل اغلب صاحبان مدال نقره در جایی از مسابقات به این نتیجه رسیدند که ممکن است طلا بگیرند. به نظر می‌رسد خوشحالی معادله پیچیده‌ای همراه با وابستگی به فاصله ما از احتمالات است. فاصله من، تا من و فاصله انتظارات و واقعیت، خوشحالی را می‌سنجد. خوشحالی جایی در ذهن است، گویی یک کمیته چند نفره مسئول رسیدگی به واقعیت هستند، آن‌ها آنالیز می‌کنند. خروجی جلسه هم این است که چند درصد خوشحال باشیم!

خوشحالی از جنس تصمیم است؛ ما می‌توانیم تصمیم بگیریم که با برنز خوشحال باشیم یا با نقره ناراحت باشیم. ناراحت بودن روی سکوی المپیک معادله پیچیده‌ای است که اغلب از آن سر در نمی‌آورم، اما زمانی که دقیق‌تر به خودم نگاه می‌اندازم بارها با مدال نقره خوشحال نبوده‌ام. مثلا در یک عصر بارانی دل‌انگیز باوجود لذت بردن از بوی نم و هوای خنک، جایی در اعماق ذهنم به این فکر کرده‌ام که افسوس که امروز به جای پوتین، کتانی‌های سفیدم را به پا کرده‌ام، در حالی که آن باران انقدر جذاب بود که نباید این چرندیات آن را لکه دار می‌کرد. ممکن بود همان باران دوست‌داشتنی به سراغ من نمی‌آمد، به قول معروف همین مدال نقره هم خوب بود.

اگر به شکل اتفاقی به یک نفر در خیابان یک میلیون تومان هدیه دهید، خوشحال خواهد شد. در یک آزمایش ساده اگر با آن‌ها گل یا پوچ بازی کنید و قید کنید که در صورتی پاسخ درست دهند صد میلیارد و در صورتی که پاسخ غلط دهند صد میلیون برنده خواهند شد، آن‌ها پس از حدس اشتباه ناراحت خواهند شد. حیرت‌انگیز است چرا که صد میلیون هدیه دریافت کرده‌اند اما حس و حال آن‌ها در مقایسه با گروه اول که بدون توقع یک میلیون تومان جایزه بردند، قابل مقایسه نیست. افراد گروه اول اگرچه جایزه کوچکتری داشتند، اما فاصله از جایزه بزرگتر آزارشان نمی‌دهد. در مقابل افرادی که صد میلیون تومان هدیه برده‌اند پشت دست خود را گاز می‌گیرند، سر تکان می‌دهند و زیر لب چیزهایی می‌گویند.

قدرشناسی یا به تعبیر مذهب شکرگزاری، تمرینی برای خوشحالی هم هست، همان کمیته‌ای که همچون قانون مصوب می‌کند که چقدر خوشحال باشیم، باید کمی سهل‌انگار باشد. اصلا چرا انقدر دقیق هستیم؟ با کتانی سفید هم می‌شود زیر باران خوشحال بود. برای خوشحال بودن نیاز نیست که همه چیز بی‌نقص باشد، باید جایی در ذهن خود قانون خوشحالی برای امروز را تصویب کنید. اصلا تشویق به قانع بودن نمی‌کنم، شما می‌دانید منظور من چیست!

ورزشکاران صاحب مدال برنز المپیک خوشحال از اینکه فرصت داشته‌اند تا کمی جبران کنند، الهام بخش هستند به این علت که ما هر روز این فرصت جبران را داریم و نامش زندگی است؛ با این تفاوت که ما هنوز هم شانس مدال طلا داریم، می‌توانیم رویاهای خود را دنبال کنیم. پس چرا خوشحال نباشیم؟ طلا امروز نرسید؟ فردا دوباره برخواهیم خاست، این را از خورشید آموخته‌ایم.







المپیکروانشناسیتوسعه فردیموفقیتخوشحالی
کارآفرین حوزه تکنولوژی، کارشناسی مهندسی برق، کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر، وبسایت شخصی: moalimisa.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید