همهی ما در مراحل مختلف زندگی شکستهایی را تجربه کردیم. تأثیرات مثبت و منفی شکستها به شکلهای مختلف در رفتارهای ما نمود پیدا میکنند.
شاید بزرگترین فاجعهی شکست برای کسانی اتفاق بیافتد که با اشتیاق در حال تلاش برای عملی کردن هدفهایشان بودند. بعضی از آنها پس از شکست دچار فروریختگی روحی میشوند. این دسته از مردم از شکست بهعنوان عاملی بازدارنده یاد میکنند. همین تصور است که دیگر نمیتوانند روی پای خود بایستند و ادامهی راه برایشان غیرممکن میشود.
دستهای دیگر از افراد در مورد شکست نظریهی دیگری دارند. آنها شکست را تجربه میبینند. تجربهای که نتیجهی دلخواه را دربر نداشته و سرانجامی دیگر را رقمزده است. این اشخاص همواره بر روی پلههایی که از شکستها ساختهشده در حال بالا رفتن هستند. درک کردهاند که شکست الزامی است برای موفقیت.
آنها از این تجربهها استفاده میکنند و باقدرت، جسارت و اشتیاق افزونتر، ادامه میدهند.
همانند ققنوس، سر از خاکستر برمیدارند و دوباره به آسمان پرواز میکنند.
«ناپلئون هیل» در کتاب «بیاندیشید و ثروتمند شوید» پس از بررسی تحلیلی، سی دلیل عمده برای شکست را خاطرنشان کرده است.
اکنون به بررسی آن دلایل میپردازیم.
1. زمینهی موروثی نامناسب
معمولاً برای افرادی که با کمبود ذهنی مادرزادی پای بر عرصهی گیتی نهادهاند کار زیادی نمیتوان کرد. از چنین افرادی انتظارات عجیبوغریب نمیرود زیرا بهصورت پیشفرض قدرت تعقل و تعمق آنها از حد معمول پایینتر است و این موضوع بههیچوجه جای نکوهش و سرزنش ندارد.
2. نبودن هدفی مشخص در زندگی
برای کسی که هدفی شفاف و مشخص ندارد امیدی به پیروزی نیست. اساساً هدفی نیست که در رابطه با آن شکست و پیروزی معنا پیدا کند. در اصل یکی از بزرگترین دلایل شکست این است که هدفی وجود ندارد. بیهدفی و سرگردانی ما را از پای درمیآورد.
3. کمبود همت والا و ارزشمند برای گزینش هدفی برتر
بیگمان به کسی که آنقدر نسبت به زندگی خود بیتفاوت باشد که هیچ هدف والایی برای دنبال کردن نداشته باشد و حاضر نباشد بهایی برای آن پرداخت کند، امیدی نمیتوان داشت.
4. نداشتن تحصیلات کافی
خوشبختانه این مورد را میتوان با آموختن علوم، فنون و مهارتهای موردنیاز برطرف کرد. اشتباه نشود؛ منظور از تحصیلات، صرفاً تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک نیست. برای تبدیل کردن یک فرد به شخص تحصیلکرده به چیزهایی فراتر از مدارک دانشگاهی نیاز است.
انسان تحصیلکرده، آموخته است که میتواند همهی خواستههایش را در زندگی به دست آورد بدون اینکه به حقوق و حریم دیگران تجاوز کند.
تحصیلات فقط علم و دانش نیست بلکه دانستههایی است که بهصورت مؤثر و پرتکرار به کار گرفته شوند.
5. نداشتن نظم و انضباط فردی
سروسامان داشتن از خویشتنداری سرچشمه میگیرد. انضباط یعنی بتوانیم ویژگیها و رفتارهای منفی خود را کنترل کنیم. اگر بر شخصیت خود چیره نشویم چگونه میتوانیم اوضاع بیرونی را مهار کنیم؟
به آینه نگاه کنید. کسی که میبینید هم دوست شماست و هم دشمنتان.
6. بیماری و ناخوشی
پرواضح است که با نداشتن تنی سالم، از موفقیت لذت نخواهیم برد. خوشبختانه میتوانیم بسیاری از علتهای ناخوشی را مهار کرده یا از آنها پیشگیری کنیم.
چند انگیزهی اصلی که به بیماری کشیده میشوند عبارتاند از:
- زیادهروی در خوردن غذاهای ناسالم مثل فستفود.
- شیوههای فکری نادرست که باعث بروز دادن رفتارها و ویژگیهای منفی میشوند.
- استفادهی نادرست و زیادهروی در روابط جنسی.
- ورزش نکردن و نپرداختن به پرورش جسم در کنار پرورش روح.
- نفس کشیدن نادرست، کمبود اکسیژن و هوای تازه.
7. تأثیرات منفی محیط ناسازگار رشد در کودکی
بیشتر کسانی که گرایش به بزهکاری دارند درنتیجهی محیط نامناسب و معاشرتهای نادرستی است که در دوران کودکی و طفولیت داشتهاند و بهتدریج به این راه کشیده شدهاند.
8. آسان گرفتن (مسامحه)
یکی از رایجترین علتهای شکست مسامحه است. کسانی هستند که شانس و فرصتهای موفقیت خود را تباه میکنند زیرا اغلب در انتظار زمان مناسب میمانند. به یاد داشته باشیم که هیچگاه زمان، کاملاً مناسب نخواهد بود. باید از همان نقطه که هستیم آغاز کنیم. بهمرور و در مسیر پیشروی است که به ابزارهای بهتر دست مییابیم.
9. نداشتن پشتکار
بیشتر ما خیلی خوب آغاز میکنیم ولی خیلی بد به پایان میرسانیم. مردم عادت کردهاند که با نخستین نشانههای شکست تسلیم شوند. کوشش و پشتکار هیچ جایگزینی ندارد. حتی شکست نیز نمیتواند باپشتکار مقابله کند.
10. شخصیت منفی
افرادی که شخصیتی منفی دارند هیچ امیدی برای جذب موفقیت ندارند. موفقیت نتیجهی قدرت است و قدرت از راه تلاش جمعی به دست میآید. منفیبافها نمیتوانند از همکاری دیگران برخوردار شوند.
11. میل جنسی کنترل نشده
یکی از نیرومندترین محرکهایی که انسانها را وادار به عمل میکند انرژی جنسی است. به همین دلیل باید هوشمندانه و از روش دگرگونی یا استحاله، مهارشده و به مسیرهای دیگر هدایت شود.
12. کنترل کردن خود در برابر «چیزهای مفت و رایگان»
غریزهی انسان برای هجوم بردن به چیزهای مفت و رایگان میتواند دلیلی مؤثر بر شکست باشد. نمونهی بارز آن، قرعهکشی و بختآزمایی است. در طول سالها میلیونها نفر با سرمایهگذاری نادرست در شرکتها بهمنظور پولدار شدن آنی، سرمایه وزندگی خود را باختهاند. هر چیز مفت و مجانی، به پول و راحتی ختم نمیشود.
13.نداشتن قدرت تصمیمگیری
افراد موفق تصمیم گیران ماهری هستند. آنها میتوانند بهسرعت تصمیم نهایی را بگیرند ولی همواره در تغییر تصمیمهایشان به آهستگی عمل میکنند. همیشه تصمیم گرفتن بهتر از بی تصمیمی است حتی اگر به نتیجهی دلخواه نرسیم.
14. ترس
ترسها از شایعترین دلایل شکست به شمار میآیند. در مورد غلبه بر ترس گفتههای فراوانی وجود دارد. در اینجا فقط اشارهای سطحی به شش ترس اصلی انسانها میکنم:
- ترس از فقر
- ترس از انتقاد
- ترس از ناخوشی و بیماری
- ترس از کهولت و پیری
- ترس از دست دادن عشق
- ترس از مرگ
15. انتخاب نادرست شریک زندگی
ازدواج، انسانها را به یکدیگر نزدیکتر میکند. اگر این رابطه با سازش همراه نباشد احتمال شکست وجود دارد. همچنین اینگونه از شکست، نوعی بدبختی است که همت بلند انسان را نیز نابود خواهد کرد.
16. دوراندیشی و احتیاط بیشازاندازه
افرادی که به بخت و اقبال خود پشت میکنند اغلب مجبور به پذیرفتن وضعیت «درماندگی» میشود. احتیاط بیشازحد بهاندازهی احتیاط نکردن مضر است. یادآوری میکنم: زندگی همواره لبریز از بخت و اقبال است.
17. انتخاب نادرست همکاران در کسبوکار
در بازاریابی کالا و خدمات، کارفرمایان و همکارانی را برگزینید که الهامبخش، موفق و باهوش باشند. کسانی که با آنها رقابت میکنیم معمولاً نزدیکان ما هستند؛ بنابراین افرادی را انتخاب کنید که ارزش رقابت داشته باشند و بودن در کنار آنها حس شور و اشتیاقتان را دوچندان کند.
18. خشکاندیشی و خرافات
خرافات ترسی است که از نادانی نشأت گرفته است. انسانهای متعصب هرگز موفق نخواهند شد. افراد موفق نه از چیزی میترسند و نه به چیزی تعصبدارند. خشکاندیشی اندیشهی ما را کور میکند.
آیا بافکری بسته میتوان ادعای موفقیت کرد؟
19. برگزیدن شغل نامناسب
موفقیت در مسیری که به آن عشق میورزیم پدیدار میشود. مهمترین گام انتخاب شغلی است که از صمیم قلب به آن علاقه داشته باشیم و خود را وقف آن کنیم.
20. تمرکز نکردن بر تلاشی ثابت و بلادرنگ
همهکاره نباشیم. همهی تلاش خود را بر یک هدف مشخص و معین متمرکز کنیم. دریاچهای به عمق بینهایت خیلی بهتر است از اقیانوسی به عمق یک سانتیمتر.
21. بیرویه خرج کردن
عادت کنیم که بهطور منظم صرفهجویی کنیم. سعی کنیم بخشی از درآمدمان را در حسابی جداگانه نگهداریم. با این کار در هنگام مذاکره احساس شهامت بیشتری داریم و مجبور نیستیم هر پیشنهادی را بپذیریم. افراد ولخرج همیشه از فقر وحشت دارند.
22. نبودن اشتیاق کافی
بدون داشتن اشتیاق، میل به پیشرفت در حد صفر نزول میکند. اشتیاق احساسی واگیردار است. اگر رهبری و سرپرستی گروهی را بر عهدهداریم مجبوریم آتش شور و اشتیاق را در خود و دیگران شعلهور نگهداریم.
23. ناشکیبایی
شخصی که صبر و شکیبایی ندارد همان کسی است که از کسب دانش دست کشیده است. ذهن خود را باز نگهداریم، بردبار باشیم و اجازه ندهیم تفاوتهای مذهبی، نژادی و فرهنگی مانعی برای رسیدن به موفقیت شوند.
24.افراط و زیادهروی
نیک میدانیم که زیادهروی در هر موضوعی سد بزرگی در برابر موفقیت است. زیانآورترین شکل افراط، به خوراک، نوشیدنیهای آسیبرسان و فعالیتهای نابسامان جنسی مربوط میشود.
25. ناتوانی در همکاری و ارتباط با دیگران
ما بسیاری از فرصتها و موقعیتهای فوقالعاده را از دست میدهیم آنهم فقط به دلیل اینکه نتوانستیم ارتباطی مؤثر و قوی با دیگران برقرار کنیم. پیشنهاد جدی میشود در به دست آوردن این مهارت تلاش مضاعف داشته باشید.
26. در اختیار داشتن قدرتی که با تلاش به دست نیامده باشد
مردان وزنانی که قدرت و ثروت را بهصورت موروثی کسب کردهاند اغلب نمیتوانند در حفظ آن کامیاب باشند. این نوع از قدرت عموماً مانع موفقیت است. قدرتی که بدون تلاش و کوشش به دست میآید بسیار خطرناکتر از فقر است.
27. ریاکاری و نیرنگ
برای راستی و صداقت جایگزینی نیست. ریاکاری همواره با آسیبهای جدی و دائمی همراه است. دیر یا زود نیرنگ و فریب گریبانمان را خواهد گرفت و کمترین بهای آن از دست دادن اعتبار، عزتنفس و آزادی است.
28. غرور و خودخواهی
معروفترین قاتلین موفقیت تکبر و خودخواهی است.
خط قرمزهای خود را بهطور کاملاً شفاف تعیین کنیم و هرگز و تحت هیچ شرایطی از آنها عبور نکنیم.
29. حدس زدن بهجای اندیشیدن
بر اساس باورهایی که بر پایه حدس و گمان بناشدهاند عمل نکنیم. اندیشیدن سختتر از گمانهزنی است. انتخاب از روی تنبلی به فرجامی تلخ میانجامد.
30. نداشتن سرمایه
کسانی هستند که برای نخستین بار به تجارت و کسبوکار روی میآورند بدون اینکه اندوخته اولیهی کافی داشته باشند. این نیز یکی از رایجترین علتهای شکست است. حداقل تا زمانی که اعتباری کسب کنیم، سرمایهی کافی، جبرانکنندهی ضربهی ناشی از اشتباهات ماست.
31.این گزینه مربوط به شماست
از شما میخواهم هر علت دیگری را که منجر به شکست شما شده است در ادامهی این فهرست بنویسید.
#پیک_زمین
#هدف_برنامه_حرکت