کشور عزیزمان ایران، سالهای پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته است که باید بیش از هر زمان دیگر به ایران توجه کنیم. ما برای این کشور، خونهای زیادی را در اَدوارِ مختلف دادهایم که شرح آنها خود حدیثی مفصل است.
در سالهای اخیر مسألۀ بحران آب هر روز زمزمه میشود، اما من تصور میکنم که انگار برخی مدیران، توان مدیریت قضایا را ندارند. امنیت یک کشور و جامعه شوخیبردار نیست! مشکل کار واقعاً کجاست که مدیران ما از طرفی از کمبود بارش مینالند و زمانی هم که باران رحمت الهی نازل میشود، از بروز سیل و ناتوانی در کنترل اوضاع گلایه دارند؟
گفتاردرمانی در برخی موارد و مسائل مدیریتی هم درست است و هم مورد تأیید، اما برای مسائل جدی خیر؛ حداقل بندۀ حقیر اینطور فکر میکنم. جنگ داخلی آب به اعتقادِ بندۀ حقیر و به گفتۀ اخبار رسمیِ خبرگزاریهای مورد تأیید کشور، راه افتاده است: دیگر باید چه بشود که متوجه شویم بحران آب دارد مسألهساز میشود؟ آیا خدای نخواسته باید کار به جای باریک برسد؟
اینجاست که توجه به "مدیریت انقلابی" و "مدیریت جهادی" در موضوع آب بیش از هر زمان دیگر احساس میشود. ما امروز به چنین مدیریتی نیاز داریم تا بتوانیم مشکلات را قبل از حادتر شدن آسان و حل نماییم.
به جرأت میتوانم بگویم یکی از کلیدهای اصلی رسیدن به چنین مدیریتی در وضعیت فعلی کشور، تصمیمات شجاعانه برای بکارگیری مدیران جوان و حتی بسیار جوان در رأس تصمیمگیری، برنامهریزی و اجراهاست. آب به مدیریتی جوان و فعال نیاز دارد. این قضیه را بپذیریم و در عمل حمایت کنیم. مطمئن باشیم همانطور که از اعتماد به جوانان در دفاع مقدس ضرر نکردیم، در اینجا و هیچکجای دیگر ضرر نخواهیم کرد.