ایده زود بیدار شدن رو در کتاب قانون 5 ثانیه خواندم. شاید در طول سال 4 بار صبح زود بیدار می شدم
اما با دانستن اینکه در طول روز بیشتر وقت خود را در شبکههای اجتماعی تلف میکنم و همیشه از دست اینکه من زمان کافی ندارم مینالم. تصمیم گرفتم صبح زود بیدار بشم و کارهای ناتمامم رو تمام کنم.
اگر مجبور نباشی و بخوایی بیدار بشی خیلی سخته، خیلی
من همیشه ساعت 7 صبح بیدار میشدم. ساعت 8 سر کار بودم.
من در بانه زندگی میکنم. شهر کوچک و بدون ترافیک. حداکثر 6 دقیقه میرسم سر کارم. پس مجبور نبودم زود بیدار بشم و خودم از خواب صبحگاهی و جای نرم و گرم محروم کنم.
اما آیا در طول روز به کارام میرسیدم.
کار من مشاوره و آموزش راهاندازی کسب وکارهای اینترنتی است. سایتی به نام مدیرباش دارم.
الان تقریبا یک سال و نیم میخوام کتابم رو تموم کنم. اما هر بار به بهانهای نوشتن اون رو عقب میاندازم. چرا؟
چون تنبل هستم. چون جای گرم و نرم الان رو به خوشیها و موفقیتهای آینده ترجیح میدهم.
نوشتن کتاب رو شروع کردم اما در طول این مدت نتونستم اون رو تموم کنم. هر هفته تقریباً 2 کتاب رو میخونم و یا گوش میدم. به طور متوسط در ماه 7 کتاب رو مطالعه میکنم. اما هر بار که میخواستم اطلاعات و تجربیات خودم رو با یه کتاب به اشتراک بزارم تنبلی این اجازه رو به من نمیداد.
هر صبح آلارم گوشیم رو روی 5 و یک دقیقه کوک میکردم. گوشیم زنگ میخورد تا 5 و 10 دقیقه بیدار میشدم. اما آلارم رو به ساعت 6و ربع تغییر میدادم. و بعد دوباره اون رو برای ساعت هفت تغییر میدادم.
این چرخه هر روز تکرار میشد.
تا اینکه یه شب زود از ساعت 11 خوابیدم. صبح گوشیم رو هم گذاشتم آشپزخانه. بیدار شدم مسیر رو خیلی به سختی طی کردم و رسیدم به گوشی اما وقتی خواستم آلارم و برای ساعت 6 و ربع تغییر بدم دیدم بیدار و خوابم نمیاد. خوب هیچی اون روز اولین روز زود بیدار شدن واقعی من بود.
گفتم من که بیدارم و کسی هم مزاحم من نیست بهترین فرصت برای نوشتن و جمعبندی مطالب کتاب است.
الان نزدیک به دو هفته است که هر شب ساعت 10و نیم تا 11 میخوابم و صبح ساعت 5 بیدار میشم.
زود بیدار شدن انسان رو سرحال میکنه و بهترین فرصت رو برای کار کردن عمیقتر انسان فراهم میکنه.
دوست دارم تجربیات خودتون رو زیر همین پست با من در میون بزارید.