رنج ایستگاه زایش وجودیت و محوریت انسان هاست اگر درد و رنج را از سرشت انسان جدا کنی تبدیل به فرشته یا شیطان میشود پس رنج را تافته شده به وجود انسان بدان.
انسان ها با رنج خود ساخته و عجین میشوند اما نکته مهم توانایی انسان در تبدیل رنج به ابزار رشد و قابل گذر زندگی میباشد .اینکه رنج به زندگی ما اضافه شده قابل سرزنش نیست اما اینکه در رنج بمانیم وتغییر نکنیم خطاست.
باید بپذیریم زندگی پس از رنج حاصله به روال قبل خود بر نمی گردد همونطور که ما قرار نیست همون آدم قبل باشیم باید بپذیریم زندگی هنوز ادامه داره و باید به پیش رفت.
اولین قدم در گذر از رنج پذیرش آن با تمام وجود هست اینکه بپذیریم ما زاده شده با رنج های مختلف هستیم پس باید تار و پود وجودمون رو با تحمل رنج آشنا کنیم نه با حذف اون.
ابزار کمک دهنده این راه امید هست درسته که امید دارویی هست که شفا نمیده اما مسکنی بر تحمل رنج و درد هست.امید به اومدن روزهای بهتر ،به فردایی بهتر با حالی خوب،امید به غایتی مطلوب ،اندکی سختی راه رنج را کم میکند.
اما باید به این نکته هم دقت کنیم که ظرفیت و گنجایش انسان ها در همه زمینه ها متفاوت و منحصر به فرد هست
پس در مسیر گذر از رنج خودت رو با هیچ کس جز خودت مقابسه نکن.
انسان با رنج بزرگ و پرورده میشود شاید بی رحمی باشه اما ما در جهانی زندگی میکنیم که خیلی شأن کلمه عدالت و رحم حفظ نمیشود.