ویرگول
ورودثبت نام
mohammad1990hashemi
mohammad1990hashemi
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

اسمم دنیاست

میخواستم از عشق بگویم

اما غمزه چشمانش نمیگذاشت

میخواستم زندگی را با خطی خوش بنویسم

اما حضور پرهوسش لرزه بر انگشتانم می انداخت

میخواستم رد جویبار حقیقت را بگیرم و به سرچشمه اش رسم

اما طره گیسویش نگاهم را به سیمای زیبایش میرساند

میخواستم تا خودم را در اعماق وجودم بیابم

اما بازهم او ...


در هر خواستنی که سزاوارش بودم

او خودنمایی میکرد و مرا تسخیر خود میساخت

ناز میکرد...

شعر میخواند...

میرقصید...

و هربار که نامش را پرسیدم

میخندید و میگفت :" اسمم دنیاست" ...

نویسنده: " خودم "



دنیانوشته های مننوشته های سید محمد هاشمیدلنوشته
من چه دارم؟ ذوقی در نویسندگی و شاعری ، فوق لیسانسی در نرم افزار ، خرده هوشی در برنامه نویسی ، تکاپویی در یادگیری php ، علاقه‌ای در گوش سپاری به موسیقی تعالی بخش ، میلی در ورزش کردن و "خدایی" در باورم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید