بنویس تا کامروا شوی
همه ما با منبع لایزال تولید تفکرات ، تصورات و بطور کلی ذهنیات وجودمان آشناییم ، ذهن ما همواره در حال فعالیت و ایجاد چنین پدیده هایی است . ذهنیات ما فارغ از کمیتشان ، برای فهم دقیق تر نیازمند عینیت یافتن هستند .
ذهن ما برای عینیت یافتن آنچه را در گستره خود می پردازد ، به دنبال راهکاری می گردد و بنظر می رسد دم دست ترین آن کلمه بندی و جمله سرایی است ! ما کلماتی انتخاب می کنیم برای بیان آنچه در ذهنمان می گذرد . این کلمات را بقدر توانمندی نوشتاری یا گفتاری خودمان می توانیم به دنیای خارج از ذهنمان منتقل کنیم .
این انتقال ذهنیات اگر ثبت شوند عینیت متمایزی می یابند و فهم متناسب تری ارائه می دهند !
در کارزار تشریح ذهنیت انبوهی از کلمات در ذهنمان هجوم می آورند تا رسالت خود را در این امر به انجام برسانند. حال آنکه ممکن است رسم تقدم و تاخر را بخوبی رعایت نکنند و یا نظم و چارچوب منسجمی نداشته باشند .
برای افزایش شفافیت مطلب و حفظ اصالت آن و نیز نظام بخشیدن به کلمات ، بهتر است در ذهنمان ریسمانی از کلمات بسازیم که بطرز قابل فهم تری بتوانند تشریح ذهنی را انجام دهند .
من معتقدم نوشتن روش بسیار مطلوبی است برای چنگ زدن در میانه ریسمان کلمات و بیرون کشیدن آنها از ذهن و مرتب کردنشان بر روی کاغذ تا علاوه بر ماندگاری ، با عینیتی که یافته اند ، فهم سنجیده تر و موشکافانه تری از ذهنیات را تشریح کنند .