انباشت کار بر روی میز مدیران یکی از مسالههایی است که در تجربیات هوده به عنوان یک شرکت مشاوره مدیریت تکرار می شود.
مواجهه با مدیرانی که بسیار پرکارند و به ندرت اوقاتی برای تفکر در مورد چشم انداز کسبوکارشان دارند، بسیار متداول است.مدیرانی که قائلند هیچ کس به اندازه ایشان، نمی داند، نمی تواند و نمی خواهد که گامی در پیشبرد اهداف سازمان بردارد و اعتقاد دارند مساله های سازمان تحت مالکیت ششدانگ ایشان است!
این برداشت گرچه در اغلب موارد درست است اما توجه به چرایی آن قابل تامل است.
قرار گرفتن در موقعیتهای کاری متفاوت و تلاش برای حل و فصل مساله های ارجاعی موجب شده است که مدیران، توانمندیهایی را کسب کنند که مبتنی بر آن، بهترین گزینه برای انجام خیلی از امور باشند.
ما مدیری را سراغ داریم که علیرغم اینکه یک شرکت با گردش مالی بالا و تعداد نیروی انسانی بالای هزار نفر را اداره می کند، در اموری مانند انتخاب میز و صندلی، تعیین میزان سفارش ملزومات مصرفی شرکت، انتخاب تامینکنندگان خدمات پشتیبانی و... دخالت میکند و با افتخار از این موضوع که در هریک از این مداخله ها موجب صرفۀ چندین ریالی
می شود، یاد می کند.
این موضوع طبیعی است که شرکتها به دلیل فشارهای رقابتی به دنبال کاهش هزینهها و بهبود حاشیه سود باشند، نکته حائز اهمیت این است که کاهش هزینهها بدون تغییر سازمانی، مزایای پایدار ایجاد نمی کنند.
کمکی که یک شرکت مشاوره مدیریت می تواند به شرکتها بکند، کمک به ساخت قابلیتهای سازمانی است. در مثال اخیر، مدیر به جای ورود در بسیاری از مسائل جزئی می تواند قابلیت کارایی هزینه (Cost Efficiency)– که از کلیدیترین قابلیتهای سازمانی است- را از طریق ایجاد تمهیدات زیر بسازد:
· تمهیدات ساختاری: طراحی واحدهای سازمانی و انتقال مسئولیت و اختیارات لازم به واحدها درخصوص مدیریت هزینهها علاوه بر وظایف ماهوی آنها، ایجاد یک بخش کارآمد با اختيارات کافی به عنوان متولي برای پایش و مدیریت هزينهها در سازمان
· تمهيدات فرايندی: ایجاد گردش كار و روالهايي که منجر به کارکردن با حداقل هزينه و توازن با کیفیت
می شود، بودجهبندی ردیفهای هزینهای و اعطای اختیارات تصمیمگیری به واحدها و نقشها متناسب با مسئولیتها
· تمهیدات ارزیابی عملکرد: تعریف شاخصهای متناسب و اختصاص آن به مدیران داخلی و سنجش آن
· تمهیدات انسانی: تعریف دقیق نقشها و مسئولیتها و مکانیزمهای ارزیابی عملکرد که اقدامات افراد را با تحقق اهداف سازمانی همسو مینماید.
مدل استار ارائه شده توسط گالبرایت یکی از چارچوبهای جامع در خصوص طراحی سازمانی است که شکل گیری قابلیت های سازمانی از طریق ابعاد پنج گانه زیر را پیشنهاد می دهد.
با توجه به اینکه همواره پرداختن به امور جاری، مدیران را از برنامهریزیهای زیرساختی برای آینده باز میدارد، اولویتبندی قابلیتهای کلیدی لازم در هر سازمان و تعریف پروژههای زیرساختی چند ماهه برای بازطراحی سازمانی به منظور ساخت قابلیتهای سازمانی ضرورت دارد.