سلام، امروز داشتم اهنگ گوش میکردم که رسید به این آهنگ بنیامین، گفتم باهاتون به اشتراکش بزارم.
بنیامین رو از زبان خودش اگه بخوام معرفی کنم میگه :
جالبه که همچین رپر خوبی و نون به نرخ روز نخوری در زمونه ای که امثال هیراد ها و بانی ها رو مد هستن باید راننده اسنپ باشه(خداییش اهنگای چندسال پیششو گوش کنی هنوزم حال میدن، هنوزم بهت چیز یاد میدن)، نه اینکه با پاپ مشکلی داشته باشم، نه، هر کسی میتونه هرچی میخواد گوش بده ولی مشکل اینجاست که مارو ممنوع کردن و کوبیدن به هر طریقی تونستند، چه تو برنامه شوک و چه دورهمی مهران مدیری.
به قول خود بنیامین:"وقتی که به اجبار چشمارو بستید اونموقع دلمون بهتر دید".
امید به روزی که همه بتونن هرچی میخوان رو گوش بدن و هنرمندامون مجبور نباشن واسه گذران زندگی به کارای مختلف رو بیارن.
خب دیگه غر بسه بریم سراغ متن اهنگ.
دلم گرفته نوشته هامو بپا
تو هم می تونی ببینی فرق بین فرشته ها و انسان
و احساس مرده تو دل این آدمای لعنتی
هر کاری عشقشون بکشه می کنن
اینجا هوای بد همیشه تو ریه هاست
سخته دوریه شانس هوری ناز
قاتل جونته خائن کو دل ساده که رو دل خونی ما
یه زخمی نزده باشه ها
وحشی ان همه با یه کارد
از پشت همچین می زننت بغلتی وسط آسفالت
آشغال می خوای دووم بیاری باید اسمت این باشه
بره نباش گرگ باش چون آدم مثل سیگناله
تعادل اخلاقی نداره هیشکی قراره پیر شی بمیری
وسط این امت وحشی تو عین سیبلی که میشی
هدف زخم حرف هرکی تلخ حرف من نی
بچه زنگ تفریح بسه بریم بحث بعدی
بریم تو دنیا به مولا اینا آدم نیستن
ببین به اون بچه ی معصوم چقدر راحت تیر زد
کشتش عین خیالشم نبود که مرده
لعنتی توی سینه تو چی داری اه نگو که سربه
اون فقط یه بچه بود یه لحظه دود
از تفنگت زد بیرون بعد چی موند یه بچه غرق خون
دلم گرفته از اخبار قتل و مرگ و میر
از اون عوضی که قرآن می خوند و سر برید
دلم گرفته کاش اینا یه خواب بود
کاش ای کاش اینا قصه تو کتاب بود
مثل یه قهوه ی تلخ مثل یه شهر خلوتاش
ک یه مادر پیر رو سنگ قبر و نفرت
عروسکای مرده ستاره های خاموش
بازی های بچه گونه داره میشه فراموش
خودتو جای من بذار تو هم دلت می گیره
یواش یواش توی دلم داره خدا می میره
خودتو جای من بذار ببین دلت می گیره
یواش یواش توی دلا داره خدا می میره
مغز خام انسان به عکس راه اصلاحقتل عام احساس مرگ خاطره ها
صحنه های اعدام سر به پایه ی دارمی کوبه زن بیوه جالبه ها
شوهر مردش شاهد ضجه هاشه انگار
زجر کامله داد می زنه نمی فهمم چی میگه چون
بلد نیستم زبونشو ولی حس می کنم درونشو
میگه خدا چرا این مصیبت باید سهم ما بشه
ماکه همیشه شکر گذارت بودیم بدون شک به حق
اشکاشو پاک کرد و پشت به آسمون بدون ضجه رفت
علم پیشرفت میکنه شمار سلاح و تابوت
بالا میره و حالا دیگه ما به جای دارو
واسه ترمیم به همدیگه مرگ می کنیم تعارف
منم قاتلم اگه دستم.برسه به مخترع باروت
آمار خرابی همه جا هست و کوچه ها رنگ خون میشه
رئیس کنار شومینس و به پرنده هاش دون میده
با یه موزیک لایت هه رئیس قهوه میل داری
با شیر و شکر بی شیر و شکر وقت قتل انگاری
دستور بده خون بریز جون بگیر
رئیس خسته ای وقتشه که به رخت خوابتون برین
راحت بخواب چون اونجا بوی گوشت سوخته نیست
صدای انفجار و تانک توی کوچه نیستو
خیس نمیشه چشمات از مرگ طفل شیر خوره
امنیت داری و باکیت نیست قهوه بخور و خون بریز
مثل یه قهوه ی تلخ مثل یه شهر خلوت
اشک یه مادر پیر رو سنگ قبر و نفرت
عروسکای مرده ستاره های خاموش
بازی های بچه گونه داره میشه فراموش
خودتو جای من بذار تو هم دلت می گیره
یواش یواش توی دلم داره خدا می میره
خودتو جای من بذار ببین دلت می گیره
یواش یواش توی دلم داره خدا می میره
اینم لینک ساندکلود اهنگ، اگه دوست داشتید گوش کنید.