همهی ما آدما عادتهای بسیار زیادی داریم و نسبت به بعضی از آنها آگاه و نسبت به بعضیهای دیگر ناآگاه هستیم، ولی موضوع اصلی اینجاست که بارها شده که ما از کلمهی روتین به جای عادت یا بلعکس آن استفاده کردیم. اما قضیه چیست؟ پس با ما همراه باشید.
قبل از تعریف عادت، باید بگویم که همهی ما در زندگی مان عادتهایی داریم. مثلا من به شخصه روزانه نزدیک به 2 ساعت ونیم یا شاید بیشتر آهنگ گوش میدهم، یا شخصی روزانه نزدیک به 10 ساعت مطالعه میکند، یا شخصی دیگر روزانه 4 ساعت ورزش میکند. همهی اینها عادت هستند اما باید بگویم که آیا هر کدام روتین خاصی دارند یا خیر؟
مثلا من روزانه بعد از بیدار شدن از خواب اولین کاری که میکنم، هندزفری خود را برداشته و در گوشم میگذارم و همیشه با آهنگ گروههای محبوبم آغاز میکنم. این یک روتین است. یا ورزشکاری که روزانه 4 ساعت ورزش می کند، امکان دارد که طی ساعتهای متفاوتی این کار را انجام بدهد، میتواند از ساعت 12 ظهر تا 4 یا 4 تا 8 یا 9 تا 1 و الی آخر، این کار را انجام بدهد. این هم یک روتین است. این مسئله در خصوص با مطالعه کردن هم صدق میکند.
اما در نظر داشته باشید که فردی که ناخودآگاه ناخنهای خودش را میخورد، یا شخصی که ساعتها در فکرهای خودش مشغول میشود و متوجه گذر زمان نمیشود، یا شخصی که بعد از بیدار شدن از خواب، به دستشویی میرود و دست و صورت خودش را میشوید. تمامی اینها روتین نیستند. پس عادت با روتین فرق می کند.
عادت یعنی تمامی فعالیت ها یا رفتارهایی که ما بدون برنامه ریزی قبلی و معمولا به صورت ناخودآگاه و آنها را زیاد انجام میدهیم. برای مثال وقتی شما از خواب بیدار میشوید، آیا از قبل برای دستشویی رفتن برنامه ریزی کرده اید؟ قطعا خیر، زیرا همه ی ما این کار را هر روز انجام می دهیم! پس این یک عادت است.
اما عادت تنها در این تعریف خلاصه نمی شود، زیرا ما می توانیم یک فرایند یادگیری را عادت بنامیم. برای مثال امکان دارد که فردی هر روز اکثر وقت خود را به نوشتن اختصاص بدهد، در حالی که اصلا برنامه یا زمان مشخصی برای این کارش نداشته باشد و صرفا آن را انجام می دهد.
در زبان انگلیسی واژه ی Routine، به معنای روال یا رویه است. این روال یا رویه بر گرفته شده از تمامی کارهایی است که ما هر روز طبق برنامهی قبلی انجام میدهیم. برای مثال وقتی من برنامه ریزی میکنم که هر روز، حداقل 2 ساعت از وقت خود را به مطالعه کردن اختصاص بدهم، قطعا این یک روتین خواهد بود؛ چرا که من نه تنها برای آن برنامه ریزی کرده ام، بلکه این آگاهی را دارم که باید حداقل 2 ساعت مطالعه بکنم.
پس روتین همراه با آگاهی صورت می گیرد، اما سوالی که مطرح میشود آن هم این است که آیا رابطه ای میان عادت و روتین وجود دارد؟ پاسخ مثبت است.
روتین در واقع نشات گرفته شده از دو یا چند فعالیت است که بر اساس یک ترتیب مشخصی شکل گرفته و انجام میشود. این ترتیبهای شکل گرفته ای که ما آن را در قالب برنامه ریزی ترسیم کرده ایم، به مرور زمان می تواند برای ما تبدیل به یک عادت بشود. فراموش نکنید که ما گفتیم عادت میتواند یک فرایند یادگیری باشد.
من کاملا درک میکنم که شاید مثالها یک خورده گیج کننده باشند، ولی اجازه بدهید که خدمتتان عرض کنم که اگه که به یکی از مثالهای بالا که در مورد ورزشکاری بود که روزانه 4 ساعت ورزش می کند توجه بکنید، خواهید دانست که این ورزشکار از روی عادت دارد روزانه ورزش میکند. اما اگر که برنامه ریزی کرده باشد که مثلا روزانه طی ساعات مشخصی ورزش بکند، قطعا آن موقع است که واژهی روتین معنا می گیرد.
این یک فرایند زمان بر است و طبق یک سری از تحقیقات باید برای آن 66 روز وقت بگذارید. برای پیدا کردن عادتهای بد و جایگزین کردن آنها باید مراحل زیر را انجام دهید.
این بدان معناست که باید تا 10 روز اولی که شما تصمیم به ترک عادتهای بد خود کرده اید، باید با خود فکر کرده و مشکل را بیابید و راه حل آن را پیدا بکنید؛ اما از درون. برای مثال امکان دارد که آهنگ گوش دادن زیاد، ناشی از تنها بودن یا افسرده بودن شما باشد، پس برای حفظ و سلامتی گوشهایتان می توانید هم با صدای کمتر و هم از ساعات آهنگ گوش دادن خود بکاهید. یادداتان باشد که نمی توانید به یکباره یک عادت را از بین ببرید.
برای جایگزین کردن آن عادت، مثلا می توانید قدم زدن، مطالعه ی کتاب یا نوشتن هر آن چه که در فکر و درون شما است را انتخاب بکنید. این بستگی به شما دارد که کدام چیز برایتان بهتر است و به شما آرامش بیشتری میدهد.
شما میتوانید این کار را در دو صورت انجام دهید. یا به اعضای خانوادهی خود یا دوستان صمیمیتان در مورد این عادت بدی که دارید و قصد ترک آن دارید صحبت بکنید، یا این که آن را بر روی کاغذ نوشته و بنویسید که اثرات مخرب این عادت بد چیست.
اگر که زمانی وسوسهی لازم برای انجام آن کار را پیدا کردید، دیگر اعضای خانواده یا دوستان صمیمیتان می توانند به شما یاد آوری بکنند که این کار چه اثرات منفی در پی دارد و یا این که خودتان بلافاصله به دفتر رجوع و به خودتان یاد آوری کرده که انجام این کار فایده ای ندارد.
البته اگر نظر من را بخواهید، به شما می گویم که این کار را خودتان انجام بدهید بهتر است. زیرا امکان دارد که اعضای خانواده یا دوستانتان نتوانند آن طوری که باید، موضوع را درک کرده و بنابراین نتوانند که به شما کمکی بکنند. این کار را از روزهای 11ام تا 40ام انجام بدهید.
شما تا زمانی که میدانید در بعضی از شرایطهای خاص، وسوسهی بازگشت به آن عادت قبلی خود میشوید، تا میتوانید باید از آن دوری بکنید. برای مثال فردی که میخواهد مصرف قلیان را ترک بکند، تا آنجایی که میتواند باید از رفتن به کافهها ( منظور از آن دسته از کافههایی است که قلیان دارند )، قهوه خانهها و هر مکانی که در آن قلیان سفارش میدهند، اجتناب کنید. این کار را از روز 41ام تا 66ام انجام بدهید.
قطعا این حس بسیار فوق العاده ای است که شما عادت بد خود را ترک کرده اید، پس به خودتان هدیه بدهید. هر چیزی که باعث شادی شما میشود، میتوانید برای خود بخرید. مثل کتاب، لباس، کفش و غیره.
روتین همراه با ترتیب و عادت همراه با تکرار شکل گرفته اند. ما پیوسته باید سعی بکنیم که عادت بد خود را پیدا کرده، آنها را بنویسیم و بعد از آن برای هر کدام از آنها راه حلی پیدا بکنیم. قطعا نوشتن تاثیر بسیار زیادی به منظور آمادگی مغز برای تغییر یک عادت دارد.اگر که میبینید شما توانایی ترک یک عادت را ندارید، این بدان معنا نیست که شما بی اراده یا احمق هستید.
امکان دارد که هر بار برای ترک عادت بد خود شکست بخورید، اما این مسئله هیچ ایرادی ندارد. پس از هر بار شکست، دوباره مراحل بالا را از اول شروع بکنید و حتما فقط بر روی یک عادت تمرکز بکنید. باز هم برای تاکید می گویم که شما باید وقت بگذارید و نمیتوانید همهی عادات بد را به یک باره از بین ببرید، با تلاش و استمرار شما همه چیز شدنی است.
نظر شما در مورد این مقاله چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.