ویرگول
ورودثبت نام
جنرالیست
جنرالیست
خواندن ۱ دقیقه·۲۵ روز پیش

افسردگی و خشم

پشت افسردگی مقدار زیادی خشم فروخورده وجود دارد.
پشت افسردگی مقدار زیادی خشم فروخورده وجود دارد.


از یک زاویه، افسردگی، خشم است که به اشتباه به سمت خودمان هدایت شده است.

خشم هدایت‌شده در ریشه خود، خشم و عصبانیت نسبت به تجربیات مضر و ناعادلانه گذشته، یا نسبت به افرادی است که ممکن است عمداً یا غیرعمد به ما آسیب رسانده باشند.

به دلایل مختلف، این خشم هرگز فرصتی برای احساس شدن، بیان و پردازش پیدا نکرده است.

اما خشم وقتی پردازش نمی‌شود، در هوا ناپدید نمی‌شود.

این انرژی مبارزه هنوز نیاز دارد که علیه چیزی یا کسی برود.

اگر به اندازه کافی احساس امنیت نکنیم که بتوانیم آن را به طور پایدار به خارج از خودمان هدایت کنیم، این «کسی» اغلب خودمان هستیم.

وقتی دچار افسردگی می‌شویم، اغلب احساس شکست و ناتوانی می‌کنیم، و دنیا را از این زاویه می‌بینیم. در نتیجه، باور داریم که نمی‌توانیم آنچه را که برای خروج از افسردگی و زندگی بهتر لازم است انجام دهیم.

بنابراین، اگر افسردگی حالت عاطفی شکست و «من نمی‌توانم» است، حالت عاطفی «من می‌توانم» چیست؟

این حالت عاطفی خشم است که به ما اجازه می‌دهد برای آنچه برایمان مهم است بجنگیم و از خودمان محافظت کنیم.

اگر از حق بیولوژیکی خود برای احساس و بیان خشم محروم شده‌ایم، از حس «من می‌توانم» محروم شده‌ایم و این فقدان «من می‌توانم» می‌تواند به ظهور افسردگی کمک کند.

برای حرکت به سمت حالت فیزیولوژیکی «من می‌توانم»، مهم است که سیستم عصبی ما ظرفیت مهار احساس خشم و انرژی مبارزه‌ای که با آن می‌آید را توسعه دهد.

خشمافسردگیاحساس امنیتسیستم عصبی
یک جنرالیست : شخصی با اطلاعات گسترده درباره موضوعات متعدد که علایق، مهارت‌ها و سرگرمی‌های مختلفی دارد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید