آشنایی با اندیشهها و نوشتههای دیگران ممکن است باعث تغییر در زندگی ما شود.تغییر کردن احتمالا برای بسیاری از مردم جهان چندان خوشایند نیست. خیلیها ترجیح میدهند در منطقه امنشان بمانند تا اینکه با چالشهای جدیدی رو به رو شوند؛ غافل از اینکه بسیاری از چالشها منجر به بالا رفتن ظرفیت و تواناییهای آنها خواهد شد و همین موارد برتری لازم برای موفقیت را به آنها خواهد داد. اگر جزو افرادی هستید که احساس میکنید سکون خستهتان کرده و وقت حرکتتان رسیده است، خواندن چهار کتابی را که در این مقاله از معرفی کردهام، از دست ندهید و خودتان را برای تغییرات شیرین آماده کنید.
خلاصه : استفان آر کاوی از اشخاص مورد احترام در زمینۀ رهبری کردن بوده است. همچنین استاد کارشناس و مشاور امور خانوادگی-سازمانی و نویسندهای است که تمام عمرش را در مسیر آموزش زندگی کردن بر مبنای اصول صحیح و رهبری درست خانوادهها و سازمانها صرف کرده است. او موفق به کسب مدرک مدیریت بازرگانی از دانشگاه هاروارد و دکتری از دانشگاه بریگهام یانگ شد و در همانجا بهعنوان استاد در واحدهای رفتاری سازمانی و مدیریت در تجارت و همچنین مدیر روابط دانشگاه و دستیار رئیس دانشگاه مشغول به کار شد. که بیش از همه بهخاطر کتاب «هفت عادت مردمان مؤثر» مشهور شد. این کتاب که روش خودیاری را همراه با نوع نوشتار کسب و کار در کنار هم به کار برده، سالها در فهرست پرفروشترین کتابها قرار گرفته و بهعنوان مؤثرترین کتاب در زمینۀ مدیریت و یکی از کتابهای برگزیدۀ قرن بیستم معرفی شده است. پیروزی هم مانند شکست یک عادت است و موفقیت و شادمانی واقعی و پایدار زمانی حاصل میشود که رشتهای از الگوهای اساسی و کامل را بیوقفه به کار گیریم و با درونی کردن آن بنیان عادتهای تازه را بنا نهیم. دکتر کاوی محقق و نویسنده برجستهی عصر ما در این کتاب، با نگاهی ژرف و عمیق «هفت عادت» اساسی مردمان کامیاب جهان را تجزیه و تحلیل کرده و سپس شیوهی پرورش و درونی کردن این «هفت عادت» را با ما در میان میگذارد. او نخست اصولی را شناسایی میکند که آن را «قوانین طبیعت» مینامد و آنگاه شیوهی به کارگیری این قوانین را در کار و زندگی به ما میآموزد.
قسمتی از متن : درست به عکس مطالب ۵۰ سال اخیر، تقریباً همه مطالب ۱۵۰ سال نخست، بر پایه و اساس موفقیت بر موضوعی متمرکز شده است که می توان آن را اخلاقیات منش خواند: ویژگی هایی مانند درستی و تواضع و وفاداری و خویشتن داری و شهامت و عدالت و صبر و سختکوشی و سادگی و فروتنی و قانونی طلایی « آنچه به خود نمی پسندی به دیگری نپسند! » بنیامین فرانکلین بهترین نمونه ی آن است، که در اصل برای پرورش اصول و عادت هایی در نهاد خود می کوشد .آموزش اخلاقیات منش این بود که زندگانی موثر، اصولی بنیادی دارد و مردم فقط در صورتی می توانند موفقیت راستین و خوشبختی ماندگار را تجربه کنند که این اصول را بیاموزند و آن را بخشی از منش اصلی خود سازند. اما بلافاصله بعد از جنگ جهانی اول، نگرش اصلی نسبت به موفقیت از اخلاقیات منش به چیزی تغییر کرد که می توان آن را اخلاقیات شخصیت خواند. یعنی موفقیت به کنشی مربوط به شخصیت تبدیل شد: به تصوری که عموم از شخص دارند، گرایشها و رفتارها، و مهارتها و فنونی که به فرایندهای ارتباط انسانی جلا می دهد. این اخلاقیات اساساً دو شیوه داشت: یکی فنون روابط انسانی و روابط عمومی، و دیگری گرایش ذهنی مثبت.
بخشی از این فلسفه به صورت بخشیدن الهام بیان می شد و گاه در اندرزهای معتبری نظیر اینکه: « گرایش شما تعیین کننده حالات شماست » و یا « لبخند بیش از اخم، دل دوستان را به دست می آورد » یا « هر آنچه را که ذهن انسان بتواند تصور و باور کند، می تواند به آن دست یابد. سایر بخشهای نگرش شخصیت، آشکارا مداخله گر و حتی لبریز از تزویر و ریا بود و مردم را به استفاده از فنونی تشویق می کرد تا دیگران را وادارند که به آنها علاقه مند شوند یا نسبت به علایق دیگران توجه کاذب نشان دهند تا بتوانند به آنچه می خواهند برسند، یا قیافه قدرتمند به خود بگیرند تا دیگران از ترس به خواسته آنها تن دردهند. بعضی از این نوشته ها منش را به عنوان یکی از شرایط لازم موفقیت تصدیق کرده اند، اما به جای اینکه آن را عامل اصلی و اساسی بدانند، یکی از ملزومات دانسته اند. ارجاع به اخلاقیات منش اغلب فقط در سطح حرف بوده، و تاکید اصلی بر تاثیر فنون مربوط به اصلاح های آنی و استراتژی های بازی قدرت و مهارتهای مربوط به نحوه ارتباط برقرار کردن و گرایشهای مثبت بوده است.
خلاصه : کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد نوشتهی هنریت کلاوسر به شما نشان میدهد که چطور میتوان با کمک نوشتن، نخستین قدم را برای رسیدن به آرزوهایتان بردارید. هنریت کلاوسر (Henriette Anne Klauser) در کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد Write it down, make it happen: knowing what you want and getting itقدرت طرفداران تفکر مثبت و خلاق را به طور خلاصه بیان میکند. آنها بیش از اینکه رویکرد تفصیلی و بیمعنی داشته باشند، دارای پیام مهمی هستند که با رویکرد “میخواهم پس اتفاق میافتد” همراه است. «اگر بدانید چه میخواهید، آن را به دست خواهید آورد. با وجود تمام تحقیقات ما روی مغز در سالهای گذشته، تمام دانش امروزی ما در مورد رشتههای عصبی پیوند خورده با دو نیمکرۀ مغز، سیستم شبکهای فعال، و نحوۀ عملکرد مغز بشر، هنوز هم حس تعجب و شگفتی نسبت به «اتفاق میافتد» داریم. کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد این حس تعجب را دارد و مبتنی بر حقیقت علمی کنونی است که اهداف شما را تنظیم میکند، روی نتیجه تمرکز دارد، راجع به آنچه در زندگی میخواهید شفاف است و رویای شما را به حقیقت تبدیل مینماید. عنصر کلیدی دیگری هم در اینجا نقش بازی میکند، عنصری است که همهی کتابهای موفقیت آن را به طور مشترک در خود دارند: اولین قدم نوشتن هدف است. کلاوسر از برجستهترین نویسندگانی است که با نوشتن آثار مختلف در زمینهی موفقیت، توانسته به افراد بسیاری کمک کند تا به راحتی به آرزوهای خود رسیده و زندگی خود را تغییر دهند. او در حال حاضر عضو حرفهای انجمن سخنرانان بینالمللی بوده و برای گروههای تجاری، دانشگاهها و آژانسهای دولتی سخنرانی میکند. لازم به ذکر است که آثار هنریت کلاوسر در ایران طرفداران بسیاری دارد. کتاب حاضر از معروفترین آثار او به شمار میآید.
قسمتی از متن : من هنوز هم داستانهای جذابی از افراد مشهوری میشنوم که پیش از دست یافتن به شهرت امروزی خود، رویاهایشان را نوشتهاند. جیم کری به تپه هالیوود رفت و چکی به مبلغ 10 میلیون دلار در وجه خود نوشت. او در قسمت یادداشت نوشت «برای خدمات ارائه شده». این کمدین بعد از گذشت سالها چک را پیدا کرد. مدتها قبل او این مبلغ را برای بازی در یک فیلم گرفته بود. اکنون او جزء بازیگران گرانقیمت این صنعت است و برای یک فیلم حدود 20 میلیون دلار میگیرد. او در یک حرکت زیبا پیش از دفن پدرش چک را در جیب کت او قرار داد.
خلاصه : جیمز کلیر در کتاب خردهعادتها راهی آسان و اثباتشده برای ایجاد عادتهای خوب و از بین بردن عادتهای بد را به شما نشان میدهد. او خود را «متخصص عادتها» میداند و میگوید ایدههای گفته شده در این کتاب را به دلیل اینکه مجبور بوده با آنها زندگی کند یاد گرفته است. نقطه عطف زندگی جیمز کلیر James clear دو سال بعد از آسیبی که در یک بازی به او وارد شد، در دانشگاه دنیسون شکل گرفت. این نقطه عطف در شکلگیری کتاب خرده عادتها Atomic Habit بسیار مؤثر بود. همهی ما در زندگی با چالشهایی مواجه میشویم. هر یک از چالشها درس مهمی دارند، یکی از آن درسهای مهم این است: تغییراتی که در ابتدا کوچک و بیاهمیت جلوه میکنند، در صورتی که تمایل داشته باشید سالها انجامشان دهید، نتایج قابل توجهی به بار خواهند آورد. همهی ما با موانع و شکستها دستوپنجه نرم میکنیم؛ اما در دراز مدت، اغلب کیفیت زندگیهایمان به کیفیت عادتهایمان بستگی دارد. با داشتن عادتهای یکسان به نتایج یکسانی خواهیم رسید؛ اما با داشتن عادتهای بهتر، هر چیزی ممکن است. باید بگوییم عادتها لازمهی پیشرفت شخصیتیاند. همانگونه که با افزایش سود، پول چند برابر میشود، با تکرار عادتها نیز تأثیر آنها چند برابر خواهد شد. شاید تأثیر روزانهی آنها ناچیز به نظر برسد؛ اما با گذشت ماهها و سالها چشمگیر خواهد شد. کلیر معتقد است مفاهیم کتاب خردهعادتها میتواند به شما در تحقق پتانسیلتان کمک کند.
قسمتی از متن : اگر در تغییر دادن عادتهایتان مشکل دارید، مشکل از شما نیست؛ مشکل، سیستمتان است. عادتهای بد بهطور مکرر خود را نشان میدهند؛ نه به این دلیل که نمیخواهید خود را تغییر دهید، بلکه چون سیستمتان برای تغییر اشتباه است. شما بهاندازهی سطح اهدافتان رشد نمیکنید، بلکه بهاندازهی سطح سیستمتان نزول میکنید. یکی از مضامین اصلی این کتاب تمرکز بر سیستم کلی است، نه انتخاب یک هدف واحد که یکی از معانی عمیقتر کلمهی «خرده» است. در حالحاضر، احتمالاً متوجه شدهاید که خردهعادت بهمعنای یک تغییر کوچک، یک دستاورد جزئی و یک درصد بهبود است. خردهعادتها صرفاً عادتهای قدیمی نیستند، بلکه بخشی از سیستمی بزرگترند. درست همانطور که اتمها ساختارهای سازندهی مولکولهایند، خردهعادتها ساختارهای سازندهی نتایج شایان توجه هستند.عادتها شبیه اتمهای زندگیمان هستند. هر کدام یک واحد ضروریاند که به موفقیت کلیمان کمک خواهند کرد. این واحدهای کوچک در ابتدا بیاهمیت به نظر میرسند؛ اما خیلی زود در کنار هم قرار میگیرند و به دستاوردهای بزرگتری منجر میشوند که از تلاش اولیه بارهاوبارها عظیمتر خواهند بود. آنها هم کوچکاند و هم مقتدر. این معنای «خردهعادتها»ست؛ یک اقدام یا جریان منظم که نهتنها کوچک و آسان است، بلکه منبع قدرتی بهیادماندنی و جزئی از یک نظام رشد پربازده است.
خلاصه: تمام مدتی که درگیر بگو مگو و قضاوتهای درونی هستی، که البته هیچوقت هم متوقف نخواهند شد، صدایی آرام زیر گوشت زمزمه میکند: «خیلی تنبل و خرفتی و اصلاً به درد هیچکاری نمیخوری.» تو حتی متوجه نیستی چقدر به این زمزمه اعتقاد داری یا چهاندازه تباهت میکند. تو فقط تمام روز کار میکنی تا بر استرسها و فشارهای روحیات چیره شوی، زندگیات را نجات دهی و اگر نتوانی چرخ لعنتی زندگی را بچرخانی، تن به تسلیم میدهی و شاید هرگز به جایی که در زندگی میخواستی نرسی. شاید هیچگاه به آن شادی، اندام ایدئال، شغل یا ارتباطی که آرزویش را داری نرسی. کتاب خودت را به فنا نده به کسانی اختصاص دارد که آن خودگوییهای بیحاصل را تجربه کردهاند. جریان بیپایان شک و بهانه، زندگی روزمره را به گند میکشد. گری جان بیشاپ (Gary Bishop) در کتاب حاضر دستچینی از اظهار نظرهای شخصی دربارۀ اختیار داشتن، زندگی بخشیدن، متعالی بودن و جسارت داشتن جمع کرده تا با عمل به آنها، در زندگی هر روز بهتر و بهتر شوید. همچنین صحبتها و گفتارهایی از فلاسفه، شخصیتهای مهم تاریخی و نکتههایی از یافتههای علمی هم در این کتاب خواهید یافت که همۀ آنها به نگرش پروبال بیشتری میدهند. درحالی که همۀ این موارد خوب و عالی هستند، اما تنها راه مطالعه و تعامل با کتاب خودت را به فنا نده، این است که آن را در خود جستجو و گفتههایش را امتحان کنید. برای اندیشیدن، اندیشیدن به خود و تجربه کردن آن، وقت بگذارید. هیچ دانش و حکمتی بالاتر از دانشی که خود آن را تجربه کرده باشید نیست. امید است این کتاب در درک قدرت و پیچیدگی خودگوییهای ذهنی و نحوۀ استفاده از آن برای بهتر شدن در زندگی، کمکتان کند. در این بین، متوجه خواهید شد که تجربههای زندگی از همین مکالمهها و افکار روزانه شکل گرفته است. کتاب خودت را به فنا نده ما را ملزم به تفکر خواهد کرد تا زبان و احساساتت را در حالتی هوشیارانه و با آگاهی به زندگی روزمره مرتبط کنیم و زمانی که ارتباط جادویی میان طرز حرف زدن و چگونگی اندیشیدن را پیدا کردیم، تصویر کاملی از زندگی را بررسی خواهیم کرد که به ما عرضه کردهاند.
قسمتی از متن : ما دائماً به خودمان رشوه میدهیم. ما انواع و اقسام بهانه را در دسترس داریم که به خودمان بگوییم: نمیتوانم، نمیتوانم، نمیتوانم؛ اما بدان که میتوانی. اینها همه بهانه است. تو همۀ اقدامات مهم را به خودت وعده و وعید میدهی، و با فهرست بلند بالایی از دلایل، از انجام آنها طفره میروی و تنها چیزی که پس از آن نصیبت میشود این است که تبدیل به یک آدم چرندگو میشوی.با این کار، تو بدتر از هرکس دیگری به خودت خیانت میکنی! تنها تفاوت تو و دیگرانی که همان زندگی رؤیایی تو را دارند این است که آنها عزم خود را جزم کردهاند و وارد عمل شدهاند. آنها آن زندگی را ساختهاند و آن را زندگی کردهاند.
آنها باهوشتر، آگاهتر، قویتر یا هرچیز دیگری نبودهاند. آنها چیزی بیشتر از تو در اختیار نداشتهاند. تنها تفاوت این است که مردم موفق منتظر نمیمانند. آنها منتظر آن لحظه و حس خوب نمیمانند. منتظر الهام غیبی یا امداد آسمانی نمیمانند تا به جلو هلشان دهد. آنها بلند میشوند و به جلو قدم برمیدارند. حتی قبل از اینکه احساس کنند که آمادۀ شکستاند. آنها با هواپیمایی پرواز میکنند که درحال ساختنش هستند. حتی اگر در آسمان از هم متلاشی شود، قطعاتش را دوباره به یکدیگر وصل میکنند و دوباره تلاش میکنند.
ممنونم که تا انتهای این مقاله با من همراه بودید. برای خرید هر یک از کتاب ها با ارسال رایگان و پراخت درب منزل با شماره تلفن 02154063 تماس بگیرید.