در سرای اندیشه ها
دنبال آرامش آنی
درخت سیبی در کمال آفتاب
دنبال پالایش حق به نفس اماره درون و حاکمیت وجدان
کشاکش های ناهمسان
ترس و بیم چشم های نا آرام
آرزوهای نافرجام
آوار زجه های مادری
منتظر پیکر بی جان مردی
که تمام خواستنش لقمه نانی بود
از زیستن بیهوده
چشم به راه همسری
دریغ از آغوش
غروب در غروب
برد وباخت جانی
در پس تصمیم عقیم مردی که
هنوز خوی وحشت در سر داشت
به اندیشه یه تفکر راسیسمی
اندیشه،،،،کتاب سلام صبح صفحه ۱۸