پیتزا مینویسه :)
سلام. چند روزی نبودم و قرمه سبزی خانوم هم سرش با کاراش شلوغه و اونم نبوده. اما خب خبرا زیادن، بعضی وقتا فکر میکنم دوست دارم بشینم و غر بزنم، همه ضعفای شخصیتیمو بریزم بیرون و یه نفر جلوم بشینه و بگه اشکال نداره خیلیم قشنگه بیا همشونو برات درست کنم :))) خیلی داغونه، تو دنیای واقعی یا اون شخص باید خیلی بهت نزدیک باشه که وقتی این حرفا مکرر بشه باعث میشه به اون شخص فشار بیاد و خودتم فقط مشکلاتتو منتقل کردی و باز پتانسیل داری دوباره باهاشون مواجه بشی. و یا هم اون شخص خیلی بهت نزدیک نیست که خیلی درکت نمیکنه. پس بهتره باهاشون روبرو شد و به تنهایی حلشون کرد (این همینجوری یه درد و دل روی هوا بود :) ).
صحبت های اولیمون با قرمه سبزی خانوم این بود که من محکم دنبال یه امریه باشم و توی این دو سالم برای زبان و رزومه تلاش کنم. اما خب فعلا به یک در بسته خوردیم و یکم مسیرمون عوض شد، البته یکم نه خیلی. من برای امریه دانش بنیان چند وقتیه به شرکت ها پیام میدم، دو روز پیش یکیشون بهم جواب داد که پاشو بیا شرکت حضوری صحبت کنیم و خلاصه کلامشون این بود که ما اوکیم ولی موضوع اینه که شما باید شرایط لازم و امتیازات لازم رو داشته باشی و نیروهای مسلح هم خیلی بهمون سخت میگیره و با امتیاز کم کسی رو ازمون قبول نمیکنن. منم رفتم امتیازا رو چک کردم و دیدم من تازه اگه بتونم 3 ماه بیمه بشم توی یه شرکت دانش بنیان درست حسابی امتیازام میشه 50 تا و حداقل باید 80 تا باشه، تازه من باید حداکثر تا شهریور دفترچم رو پر کنم اما برای اعزام شهریور توی اردیبهشت باید امتیازاتم کامل باشه! یعنی حداقل یک سال پیش باید برای همچین چیزی اقدام میکردم :) پس یجورایی یکمی تغییر استراتژی دادیم و تصمیم این شد فعلا این یک ماه رو تمرکزم رو بذارم روی کنکور ارشد :) از لحاظ زمانی، ارشد احتمالا زمان بیشتری بهمون بده.
چند روز پیش بود که توی این نوشته درباره فراموشی و اهمیت تکرار و دوره کردن خونده ها نوشتم. راستش رو بگم من آدمیم که به ابزار خیلی اهمیت میدم (و قبول دارم اکثرا منو دور میکنه از هدف اصلیم) مثلا زبان رو که میخواستم شروع کنم به این فکر کردم خب کلمه هایی که یاد میگرم رو کجا جمع کنم پس؟ چجوری دوره کنم؟ و خب هیچ ایده ای نداشتم و شروع کردم به سرچ کردن، خیلی نمیخوام از جزئیات بگم اما دنبال یه نرم افزار بودم که بتونه لغات رو به همراه چند تا مثال و معنی فارسی انگلیسی از اکسل وارد کنه و توی یه تایم منطقی بهم یادآوریشون کنه که به Anki رسیدم :) فوق العاده، بسیار منعطف، ساده و یکم سخت :) دقیقا همون چیزی که میخواستم و البته مهم تر از همه Open source. حدود 22 نفر از جاهای مختلف Anki رو ساختن و زندگی خیلی ها رو بهتر کردن. تقریبا میشه گفت هر چیزی که نیاز داره توی ذهن بمونه از کتاب تا لغات زبان رو میشه با Anki به یاد سپرد. اینجا سایت رسیمشه، و اینجا هم یه سایت فارسی که توضیحات خوبی داره دربارش و این هم Documentation خودش که ترجمه فارسی هم شده.
خب این شد از متد یادگیری زبان که هر لغت جدیدی دیدم وارد اکسل کنم و بعد بدمش به Anki. البته خیلی دوست دارم بعد کنکور یه کد بنویسم این پروسه رو برام سریع تر کنه و حتما میکنم این کار رو :)
اما یه موضوع دیگهای که توی سرچ هام بهش بر خوردم یه پست فوق العاده از یکی از مدیران کم سن و سال شرکت Shopify بود که توش یه سیستم مدیریت دانش به اسم Zettelkasten رو معرفی کرده بود که به نظرم واقعا ایده فوق العاده ای بود پیشنهاد میکنم اگه شما هم دغدغه به کاری گیری اونچه میخونید و یاد میگیرید رو دارید این پست رو بخونید چون قراره بیشتر راجع بهش باهم صحبت کنیم.
راستی هنوزم دارم با زود بیدار شدن سر و کله میزنم و هنوز نتونستم ساعت بیدار شدنم روی 7 و خوابیدنم رو روی 11 تنظیم کنم و حالا هم که ماه رمضون داره میاد یکم سخت تره شده. شاید با ماه رمضون نتونم تطابقش بدم و یکم عقب بندازمش :)