احتمالا شما هم این جمله شریل سندبرگ، مدیر ارشد عملیات فیسبوک، رو شنیدین. راستش من اولین باری که این جمله رو شنیدم احساس کردم کوهی از حکمت رو توی چند کلمه دارم میبینم:
Done is better than perfect
به همین خاطر توی هر پروژهای اولین فکرم اینه که زودتر انجامش بدیم. اگه نمیشه همهش رو داشت فقط یه دونه کار اصلیش رو آماده کنیم. و بعد کم کم بهتر میشه. من یه موتورگازی که تو صدکیلومتر 20 لیتر بنزین هم میسوزونه رو به یه ماشین لوکسی که امکان هیچ استفادهای ازش نیست ترجیح میدم.
همانطور که توی اون جمله طلایی بالا گفته، کارتون رو انجام بدین. تو اولین فرصتی که میشه کار خودتون رو آماده کنین. زمان زیادی رو واسه برنامهریزی صرف نکنین. من میدونم که سخته، همه دوست دارن که نمونه کارشون عالی باشه. اما توی این دنیا هیچ ایدهآلی وجود نداره.میشه تا همیشه دنبال تصور ایدهآل دویید ولی هیچ وقت به ایدهآل نمیرسیم. برای همیشه برنامه ریزی نکنین و قبل از اینکه محصولتون رو به بازار معرفی کنین تعداد زیادی آپدیت ندین.
اگه از نمونه اولیه محصولتون خجالت نمیکشین، خیلی دیر وارد بازار شدین
تا اینجا که مقدمه و نظر شخصی بود. خب حالا
تقریبا همه میدونن که کمالگرایی بده. من تا امروز حتی یه کمالگرا هم از نزدیک ندیدم که واقعا معتقد باشه کمالگرایی چیز خوبیه. حتی اکثر کمالگراها فکر میکنن که کمالگرا هم نیستن! با این حال بد نیست یه فهرستی داشته باشیم از دلایلی در رد کمالگرایی!
تا وقتی که کاری رو انجام ندیم، نتیجهش رو هم نمیبینیم. اگر شما به موقع تکالیفتون رو به استادتون تحویل ندین نمره رو نمیگیرین. مهم نیست که شما دنبال بهترین راهحل مسئله بودین و افرادی که از شما علم و توان کمتری داشتن فقط دمدستیترین راه حل رو داشتن. اونها یه نمرهای گرفتن و شما هیچ! شاید نمرهشون عالی نشده اما از هیچی بهتره. پس اگه دنبال کسب نتیجهباشیم، انجام دادن سریعتر و مطمئنتر از عالی بودنه.
چرا؟ چون مخاطب شما (کاربر یا مشتری شما) محصول نهایی رو میخواد. میخواد که کارش انجام بشه و به نیازش پاسخ داده بشه. اینکه شما وقت نکردین یه چیزی رو تموم کنین یا اینکه انجامش دادین ولی خودتون هنوز از نتیجه راضی نیستین واسه هیچکس هیچ ارزشی نداره.
منظورم این نیست که یه چیزی شلخته و خراب تحویل بدین بره. نه. به عنوان یه فرد بالغ ما باید یه محصول بسازیم که کار کنه و درست هم کار کنه. اما همینکه محصول بقدر کفایت کار رو راه بندازه و توی زمان مشخص شده هم تموم بشه و تحویل داده بشه، احتمالا واسه مشتری و کاربر بسیار خوشحالکنندهتر از یه محصول خیلی خوب و عالی هست که توی زمان چند برابری آماده شده.
اگه گاهی تئاتر، مجریگری، خوانندگی، نوازندگی، سخنرانی و .... رو تجربه کرده باشین احتمالا با «ترس صحنه» آشنا هستین. بالاخره حتی اگه تجربهش نکرده باشین حتما شنیدین که بقیه تجربهش کردن. چرا آدمها باید از روی صحنه و جلوی بقیه انجام دادن یه کاری که توش مهارت دارن بترسن؟ چون هیچکدوم از ما کامل و ۱۰۰ درصد نیستیم. همیشه چیزی هست که ممکنه کسی قضاوتش کنه. همیشه چیزی هست که از دیدگاه خاص و زاویه نگاه خاصی ممکنه ناقص باشه. هیچ چیزی نیست که از دید همه خوب باشه.
پرفکشنیسم (کمالگرایی) تا حد زیادی شبیه به اضطراب صحنه (ترس صحنه) عمل میکنه.
افراد در اثر کمالگرایی تا حدی درگیر قضاوت بقیه از کارشون میشن که عملا نمیتونن کارشون رو انجام بدن و انگار که فلج شدن. خود افراد توی این موقعیت معمولا میگن که دارن صبر میکنن، میخوان مطمئن بشن که بهترین کار رو انجام دادن. اما از بیرون اینطور به نظر میاد که اینقدر اضطراب بالایی دارن که نمیتونن کار کنن.
قبل از اینکه شروع به نوشتن کنیم، فکر میکنیم اشتباهات تایپیمون ممکنه باعث بشه مورد تمخسر واقع بشیم. وقتی مینویسیم میفهمیم که اکثر افراد حتی متوجه نشدن که اشتباه نوشتیم. مثلا شما متوجه شدین که توی جلمه قبل من به جای تمسخر نوشتم تمخسر؟ یا اینکه توی این یکی جمله به جای جمله نوشتم جلمه؟ مطمئنم که خیلیها حتی این اشتباهات واضح رو هم نمیبینن.
بعلاوه اکثر افراد حتی اگه متوجه اشتباه هم بشن، اون اشتباه رو به شخصیت شما ربط نمیدن. همه اشتباه میکنن. معنی آدم زنده بودن همینه. حتی اگه اشتباه باشه هم توی اکثر موارد فاجعه نیست!
شما وقتی متوجه بشین یه نفر اشتباه کرده چیکار میکنین؟ احتمالا بهش کمک میکنین. بقیه هم همینکار رو میکنن. اون معدود آدمهایی که شاید اینکار رو نکنن رو هم هرچه زودتر بشناسین بهتره.
هیچ چیزی دائمی نیست. شما همیشه بعدا میتونین کارتون رو اصلاح کنین و بهترش کنین. چه یه مقاله نوشته باشین یا یه اپلیکیشن طراحی کرده باشین یا حتی یه دارو تولید کرده باشین همیشه راه واسه اصلاح و بهبود وجود داره. دنیای واقعی پر از انواع پاککنها و غلطگیرها هست.
حتی اگر همین الان هم میدونین که چیزی توی کارتون ضعیفه یا خیلی هم درست نیست، بازهم بهترین راه اینه که منتشرش کنین. اینجوری میتونین کلی مشاوره مجانی بگیرین. دانش جمعی بهتر از دانش فردی جواب میده. بذارین مخاطبتون بگه که کجای کار اشتباهه.
وقتی کارتون رو حتی قبل از اینکه عالی باشه نمایش میدین یعنی دارین به بقیه میگین که به خودتون و کارتون باور دارین. این تمایل به عرضه حتی با وجود نقصها و اشتباهات درواقع نشوندهندهی اعتماد به نفس جسورانه است.
افراد کمالگرا اغلب اوقات انتقادهای زیادی به افرادی که پروژههاشون رو کامل میکنن دارن. به دو دلیل این اتفاق میافته که ریشه هر دو دلیل هم حسادته.
خیلی از ما ممکنه در گذشته این رفتارهای ناشی از حسادت رو داشتیم. اما این واقعیت داره که حسادت هیچ کمکی به ما نمیکنه.
کار بهتر اینه که به تموم کردن کار خودمون تمرکز کنیم. یکی دیگه زودتر انجامش داده؟ چه خوب! براش جشن میگیریم. شاید یه دوست جدید پیدا کردیم. شاید توی کارش نکتهای بود که به اتمام پروژه ما هم کمک کرد.
بیشتر اوقات وظایف ما و پروژههایی که انجامشون میدیم در نهایت برای نفع یه نفر دیگه است. آره ممکنه خودمون هم روند رو دوست داشته باشیم و از انجامش لذت ببریم. احتمالا بایتش پول (یا نمره یا یه چیز مشابه دیگه) بگیریم، اما نهایتا ما باید معیارهای یکی دیگه رو برآورده کنیم یا با کارمون زندگی یه فرد یا افراد دیگهای رو بهتر کنیم.
پس چرا انجام یه پروژه (اون هم وقتی هنوز عالی نیست!) کار خوبیه؟
چون میتونیم انتقادات سازنده اون فرد یا افراد رو بشنویم. مثلا احتمالا شما هم از تلگرام استفاده میکنین. اجرای پروژه تلگرام نهایتا به نفع همه ما بوده. اما تلگرام داعما در حال بروزرسانیه. ممکنه شما هم یه جاهایی فکر کرده باشین کاش تلگرام فلان قابلیت رو هم میداشت.(اگه شخصا به همچین چیزی بر نخوردین خیلیها نه تنها اینها رو میگن بلکه براش طراحی هم میکنن و طرحها رو به اطلاع تلگرام هم میرسونن). اما تلگرام حالا یه مزیت فوقالعاده داره. چندین میلیون کاربر که میتونن بهش بگن که چه چیزهایی رو دوست دارن. چه چیزی به نظرشون ناقص یا اشتباهه.
اگر مدیران تلگرام منتظر نسخه فوقالعاده میموندن و محصولشون رو منتشر نمیکردن احتمالا هیچوقت به این مزیت بزرگ هم دسترسی نداشتن.
این رو احتمالا راجع به مسافرت شنیدین که :
هدف رسیدن به مقصد نیست و باید از مسیر لذت برد
این راجع به کار شما هم صدق میکنه. افرادی که فکر میکنن Done is better than perfect روی کیفیت کارشون تمرکز میکنن نه روی کامل بودنش. در نتیجه از مفهوم تحقیق و فرایند تولید لذت میبرن.
درنتیجه با این تفکر ما میتونیم راحتتر با دنیای واقعی ارتباط بگیریم. علایق و ایدههای مختلف رو پیدا کنیم. از انجام کار و ارتباط با کارمون لذت ببریم. شادی انجام وظیفه رو درک میکنیم و اطلاعات اضافی و بیاهمیتی که فقط باعث ناراحتی و استرس میشن رو راحتتر کنار میذاریم.
با فاصله گرفتن از کمالگرایی، ما میفهمیم که کمال یه مقوله ذهنیه. توی دنیای واقعی هیچ چیزی کامل نیست. هر شخص سلیقه ، سبک ، نظرات و خواسته های خاص خودش رو داره. همه ما هم ایراد داریم. همه چیز توی سیاره ما نوعی نقص داره، چه طبیعی باشه چه ساخته دست بشر. هیچ چیز برای همیشه دوام نداره.
علاوه براین ما هیچوقت نمیتونیم همه رو راضی کنیم. بهترین نتایج و باارزشترین کارها هم توسط یه سری افراد مورد مخالفت و عیبجویی قرار میگیرن. حتی شما اگه برای بزرگترین بیماریها و همهگیریهای بشر هم بهترین داروها رو کشف کنین باز برخی افراد ممکنه ازتون ایرادات مختلف بگیرن.
با این حال آیا در نهایت ارزشش رو داره که نگران کامل بودن محصولمون باشیم؟
خوبه که بخوایم همه تلاشمون رو بکنیم. واقعیت اینه که بهترین درسهای زندگی از دل بزرگترین تلاشها و بزرگترین دردها اتفاق میافتن. خیلی بعیده که بدون تلاش زیاد بشه محصول خوبی داشته باشیم. اما اتکا به کمالگرایی خطرناکه و نهایتا باعث میشه نتونیم کارمون رو هم درست انجام بدیم