«آخرین سخنرانی» یا "The Last Lecture" اولین و آخرین اثر رندی پوش (Randy Pausch) استاد علوم کامپیوتر، اثر متقابل انسان و رایانه و طراحی دانشگاه کارنگی میلن آمریکا است که جزو پرفروشترین و تاثیرگذارترین کتابهای جهان است. تاکنون چیزهایی که از این استاد دانشگاه گفتهام او را آنچنان شخصیت برجستهای نشان نداده است و تنها یک کتاب تالیف کرده است. پس چه چیز باعث شد که این فرد و کتاب او این مقدار معروف و تاثیرگذار شود؟
برگردیم به سال 2007، زمانی که رندی 47 سال داشت، پزشکان به او گفته بودند مبتلا به سرطان لوزالمعده است و دیگر امیدی برای درمان او نیست و حدود شش ماه فرصت دارد تا در این دنیا زندگی کند و وقتش را با دوستان و خانوادهاش بگذراند!!! اگر اینچنین خبری را به ما بدهند، به احتمال زیاد فلج خواهیم شد و قادر به ادامه زندگی به حالت عادی نخواهیم بود. اما رندی، رندی پوش راه دیگری را برگزید.
در این زمان رندی 3 فرزند به سنهای 2، 3، 6 سال داشت. او ترجیح داد که در این مدت کوتاه کیفیت زندگیش را بهتر بکند و وقتش را با خانواده بگذراند. اما داستان این کتاب و اسمش چیست؟ در دانشگاههای مختلف جهان رسمی هست که استادان و دانشمندان از دوستان خود درخواست میکنند که پای آخرین سخنرانی آنها بنشینند تا حرفای او را بشنوند. این بار نوبت پوش بود تا آخرین سخنرانی زندگیش را در دانشگاه کارنگی میلن در حضور دوستان و همسرش انجام بدهد. او در ابتدای سخنرانیش با نشان دادن تصویر سی تی اسکن پانکرایش 400 نفر حاضر در سالن را از بیماری و سرنوشتش خبردار کرد و سپس شروع به سخنرانی درمورد رویا و ارزش تلاش برای رسیدن به آن کرد.
بعد از این سخنرانی، کتاب آخرین سخنرانی را نوشت که به گفته خودش همانند وصیت نامهای برای فرزندانش است. در این کتاب در مورد چیزهای مختلفی نوشته است از جمله عاداتی که باعث موفقیت رندی شد و آنها را به فرزندانش و جوانان کم تجربه پیشنهاد میکند، تشویق والدین به پرورش خلاقیت و کنجکاوی در فرزندانشان همانند والدین خود رندی، ارزش تلاش برای رویاها و رسیدن به آنها و خاطراتی از آشنایی و ازدواج با همسرش. خواندن این کتاب باعث میشود بهتر و بیشتر متوجه ارزش زندگی و تلاش برای آن و یادگیری شویم.
بخشی از کتاب:
عده زیادی از مردم هستند که مدام از مشکلات زندگی مینالند. من همیشه اعتقاد دارم اگر کسی یک دهم انرژِی و نیرویی را که صرف گله میکند برای حل و فصل مسائلش اعمال کند، خودش هم از راست و ریس شدن کارها مبهوت میشود. من افراد زیادی را که از زندگی شکوه ندارند میشناسم. یکی از آنان سندی بلت صاحبخانه من در دوران دانشجوییم بود....
لینک آخرین سخنرانی وی در دانشگاه کارنگی میلن