در قرون گذشته نوعی مجازاتِ شکنجهگون وجود داشت که در آن پوست مجرم را زنده از تن وی جدا میکردند. در همان آغاز کار، مجازاتشونده از شدّت درد میمُرد.
غمهای بزرگ نیز چنین خاصیتی دارند. آنچنان قوی و عمیق تو را در اندوه و حسرت و نگرانی و غصه و رنج و ملال و کلافگی و انواع احساسات ناخوشایند فرو میبرند که روحت در مدت کوتاهی میمیرد.
پس از آن جسمی میمانَد کمعمق که احساسات خوشایندِ فراوان برایش بیمعناست. همچون کوزهی کوچکی بر صخرههای ساحل که با هر موج عظیم دریا تنها به اندازهی کوزهای کوچک در او پر میشود و تازه این در صورتی است که از آن امواج سرنگون نشود!
م.ق | ۵ آبانماه ۱۴۰۱ | ۰۵:۲۰
کف اتاق - کرج