وقتی حرف میزنم سرت رو برنگردون. وقتی سرت رو برگردونی در حالی که من دارم حرف میزنم یعنی تمرکزی روی چشمها و لبها و حرفهای من نداری. وقتی تمرکزی روی چیزی نداری یعنی اونقد برات جالب نبوده که ارزش توجهت رو داشته باشه. وقتی ارزش توجهت رو نداشته باشم ساکت میشم حتی اگه دوباره برگردی و توی چشمام نگاه کنی. حتی اگه بعد از چشمام، با چشمای بازت به دهن بستهم نگاه کنی. برای کسی که براش قابلتوجه نباشم دکمهی ناپدیدشدنم رو میزنم. همه باید همین کار رو انجام بدن. کار بدی نیست. بار منفی نداره. کار درست همینه. چون توجه جای خودش رو داره. چه توجهکردن چه توقع توجه.
چه اجباریه به کسی یا چیزی که برات جالب نیست توجه کنی؟ چه اصراریه از کسی که براش جالب نیستی توقع توجه داشته باشی؟ چرا اینقد برای توجه زور میزنی؟!
توجهِ الکی از بیتوجهی و سر برگردوندن بدتره. پس بهتره که قید توجه بعد از برگردوندن سر رو بزنی. سرها از چیزهایی که جالب نیستن میچرخن. سرها به سمت چیزهایی که جالبن میچرخن. سری که ازت چرخیده، یا تو براش جالب نبودی یا چیز جالبتری دیده.
اگه کسی هنوز بعد از بیتوجهیهات داره بهت توجه میکنه، یا خیلی براش عزیزی یا خیلی برات ارزش قائله. اما خلاصه یهجا توجهش به خودش جلب میشه و به خودش میآد. میبینه که حواسش به هوا بوده! متوجه میشه که به یه فضای خالی توجه میکرده! اونجاست که به تو بیتوجه میشه. به تویی که عملاً اونجا نیستی. حالا اگه با این بیتوجهیِ متقابل مشکلی نداری با خیال راحت ارزشت و عزیزبودنت رو میبری جایی که دوست داری بهشون توجه بشه. اما اگه این بیتوجهی اذیتت کرده و دوست داری که دوباره همینجا توجه کسب کنی، متاسفم، آینه عذر نمیخواهد...
م.ق | ۲۵دیماه۱۴۰۱ | ۰۲:۲۳
کرج - جهنّم - کف اتاق
توجه گنجه. کسی که بهت توجه میکنه داره گنجش رو باهات قسمت میکنه...