فکر کنم هممون از خوندن متون ترجمه، خشک و ماشینی بیزاریم. پس بهتره از خودمون و با زبان خودمون بنویسیم. اما باید چکار کنیم؟
در مرحلهی اول بهنظرم مهم نیست درمورد چه موضوعی مینویسیم. چون متاسفانه اونقدر محتوای مفید و کاربردی توی محیط وب فارسی کم است که قدرت انتخاب زیادی در محیط فارسی وجود نداره.
در مرحلهی اول، هر تجربهی شخصی مفید و کاربردیه.
یکی از مهمترین علتهایی که میگن تاریخ بخونید اینه که ما اقدامات قدیمیها رو بدونیم، اشتباهاتشون رو انجام ندیم، از تصمیمات درستشون آگاه بشیم و بتونیم توی زندگی خودمون بهره ببریم. درواقع به جای تکرار گذشتهها، پا روی شونههای اونها بذاریم و زاویهی دیدمون رو گسترش بدیم. در نتیجه بتونیم جهان رو فراتر و بهتر از اونها ببینیم و درک کنیم.
مهم نیست موضوع نوشته چی باشه. چون میتونیم با استفاده تجربههای شخصی و تجربههای زندگی افراد، بر اساس نیاز خودمون برداشتهای مختلف و دلخواهمون رو انجام بدیم. و در واقع بدون انجام کاری، تجربه کسب کنیم.
مثلا ممکنه یک نفر درمورد روابط کسب و کارش حرف بزنه، اما ما بتونیم اون رو به روابط شخصی تعمیم بدیم. یک نفر ممکنه درمورد «هنر جنگ» (سان تزو) حرف بزنه، اما ما بتونیم توی کسب و کارمون ازش استفاده کنیم.
نوشتن سخته. سختترین قسمتش شروع نوشتنه.
پس همین الان شروع به نوشتن کن. لازم نیست یک متن و سخنرانی غرا انجام بدی.
دو سه تا پاراگراف کافیه. حتی یک پاراگراف هم کافیه. حتی یک جمله هم خیلی خوبه. فقط کافیه به توییتر فکر کنید. بعضیا فقط یک جمله و عبارت مینویسند. توییتر محدودیت 280 کاراکتر داره.
#هرچه دل تنگت میخواهد بنویس.
آیا شما توی زندگیتون هیچ خاطرهای ندارید؟
آیا شما توی زندگیتون از هیچ فعل و انفعالی خوشتون نیومده؟
آیا شما فکر نمیکنید درمورد یک خرید، سفر، مدرسه، کتاب و هرچیز #تجربه دارید؟
مطمئن باشید خیلیها از خوندن نوشتهها و تجربههای شخصی دیگران لذت میبرند؛ درس یاد میگیرند.
از هر نویسندهای در هر موضوعی که سوال کنید، میگن نوشتن و نویسندگی باعث پیشرفت چند بعدی و چند وجهی میشه.
سادهترین و اولین مزیت نوشتن خودشناسی است. شاید واژهی خودشناسی کمی قلبمه و ثقیل باشه. سادهترین تعریفی که الان به ذهنم میرسه: خودشناسی یعنی بفهمی کی هستی؟ چی میخواهی؟ از چی خوشت میاد؟ از چی بدت میاد؟ از چی لذت میبری؟ از کیا متنفری؟
خودم این مشکل رو ندارم. چون به نظرات اینچنینی کمتر اهمیت میدم.
اما قبلش به این جمله فکر کن:
«اگر بدانید مردم هزاران بار بیشتر به یک سردرد معمولی خود اهمیت میدهند تا به خبر مرگ من و شما، دیگر نگران نخواهید شد که دربارهی شما چه فکری می کنند! (دیل کارنگی)»
پس اصلا نگران نباش درمورد نوشتهات چی فکر میکنند. باور کنید وسط این همه نوشته و اطلاعات زیاد، کسی فردا یادش نمیاد شما کی بودید و چی نوشتید. فقط اگر نوشتتون مفید و کاربردی باشه، حظ میکنند، تعریفتون رو میکنند و احتمالا فالوتون میکنند. و هم به اونها کمک میکنید و هم باعث پیشرفت خودتون میشید.
من :). بالاتر هم گفتم. علاوه بر من، خیلی افراد دیگهای هم هستن نوشتههای شما رو بخونن.
در واقع خیلیها هستن دوست دارن به جای خوندن ترجمههای ناقص و بدردنخور تجارب شخصی ایرانیها رو بخونه. ترجمههایی که حتی ممکنه با ما شهروندان ایرانی کاملا مطابقت نداشته باشه.
الان که ویرگول یه محیط مناسب و رایگانی فراهم کرده، لطفا بنویس.
خودم اولین فالورت میشم؛ بهشرطی که از خودت، تجربهات، دانشت باشه.
این اولین نوشتهی من توی ویرگوله. دوست دارم بیشتر بنویسم. باید اعتراف کنم، خونده شدن مهمترین عاملیه که میتونه اشتیاقم رو زیادتر کنه و بیشتر ترغیب بشم. فناوری اطلاعات، ادبیات (داستان، شعر، دلنوشته) بالاترین اولویت و علاقهام هست.