
هر صبح که لیوان شیری روی میز صبحانهتان میگذارید، شاید تصور کنید این نوشیدنی ساده تنها از گاوداری تا خانه شما آمده است. اما پشت این لیوان سفید، داستانی پیچیده از آبهای از دست رفته، یارانههای پنهان و جیبهایی است که بیصدا پر میشوند.
ایران سالانه بیش از ۱۲ میلیون تن شیر خام تولید میکند. بیش از نیاز مصرف داخلی و حتی بیش از توان اکولوژیکی بسیاری از مناطق کشور. با این حال، سرانه مصرف ما حدود ۷۰ کیلوگرم است. کمتر از نصف میانگین جهانی. یعنی مردم شیر کمتری میخورند، اما منابع بیشتری صرف تولید آن میشود.
هر جا که یارانه و حمایت دولتی پای یک محصول است، سایه رانت هم سنگین میشود. پرسش اصلی این است که این رانت شیر به جیب چه کسانی میرود؟ دامدار؟ مصرفکننده؟ یا کارخانههای لبنی؟ شواهد نشان میدهد که سهم اصلی نصیب کارخانههاست. دامدار نه حق قیمتگذاری دارد، نه اختیار انتخاب خریدار. کارخانهها شیر خام را با تسویهحساب دوماهه میخرند، اما محصول لبنی را نقد میفروشند یعنی دو ماه نقدینگی رایگان در اختیار دارند، آن هم در اقتصادی که هر روز تورم بالا میرود.
تولید شیر، علیرغم فواید تغذیهای آن، فشار قابل توجهی بر منابع آبی کشور وارد میکند، بهویژه وقتی خوراک دام از محصولات پرمصرفی مانند ذرت و یونجه با آبیاری سنگین تامین شود. در شرایطی که تنش آبی در بسیاری از مناطق ایران جدی است، توسعه گاوداریهای صنعتی بدون ملاحظات دقیق آبی، تهدیدی واقعی برای پایداری منابع طبیعی محسوب میشود. اگر شیر با حمایت یارانهای تولید میشود، منطقی است که اولویت تامین نیاز داخل باشد، نه صرفا سود شرکتها یا صادرات مازاد.
مازاد تولید، بهانه دیگری برای سود کارخانههاست. وقتی حجم تولید داخلی از مصرف فراتر میرود، درهای صادرات باز میشود. برندهای بزرگ لبنی مثل میهن، کاله و حتی مجموعههای پگاه وابسته به دولت، از یکسو شیر یارانهای و ارزان میخرند و از سوی دیگر با صادرات محصولات لبنی، هم از معافیت مالیاتی بهرهمند میشوند و هم در بازار جهانی نقش صادرکننده موفق را بازی میکنند. اما پشت این صادرات موفق واقعیتی تلخ پنهان است خروج بیبازگشت منابع آبی کشور به شکل آب مجازی. برای تولید هر لیتر شیر، صدها لیتر آب مصرف میشود و این آب، دیگر به اقلیم خشک ایران بازنمیگردد.
تولید هر لیتر شیر به طور متوسط بیش از هزار لیتر آب مصرف میکند آب مورد نیاز برای نوشیدن دام و تولید خوراک آنها. بنابراین صادرات نزدیک به ۶۰۰ هزار تن شیر و فرآوردههای لبنی ایران، معادل صادرات بیش از ۵۸۷ میلیون مترمکعب آب یعنی مصرف سالانه یک شهر متوسط است. آب مجازیای که از دل منابع محدود کشور به خارج منتقل میشود.
یکی از نکات قابل توجه در سالهای اخیر، تمرکز تولید شیر در استان اصفهان است منطقهای با اقلیم خشک و محدودیتهای شدید منابع آبی که برای تأمین نیازهای خود به انتقال گسترده آب از سایر مناطق وابسته است. شرکتهای بزرگ لبنیاتی بخش عمده تولید خود را در این استان متمرکز کردهاند و این تمرکز، فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد میکند و هزینههای اقتصادی و زیستمحیطی انتقال آب را افزایش میدهد. در حالی که توسعه پایدار باید بر اساس ظرفیتهای طبیعی منطقه باشد، افزایش تمرکز تولید شیر در اصفهان، سوالات جدی درباره عدالت منطقهای و پایداری منابع ملی ایجاد کرده است. سیاستگذار باید پاسخ دهد: آیا منطقی است که میلیاردها مترمکعب آب کشور صرف تولید شیر شود که بخش قابل توجه آن نه به مصرف داخلی، بلکه به صادرات اختصاص مییابد؟ چرا ساختار اقتصادی صنعت به گونهای طراحی شده که سود اصلی به شرکتهای لبنیاتی میرسد اما فشار و هزینه بر دامدار و منابع ملی تحمیل میشود؟
این واقعیت تلخ نشان میدهد که مازاد تولید شیر که به دلیل ثابت ماندن الگوی مصرف داخلی ایجاد شده، نه تنها به هدررفت منابع ملی منجر میشود، بلکه در قالب صادرات، آب کشور را به شکل پنهان به دیگر کشورها میفرستد.
با این روند، هم منابع زیستمحیطی را از دست میدهیم، هم رانت در جیب حلقهای محدود مینشیند، و هم مصرفکننده نهایی همچنان با قیمت بالای لبنیات روبهروست. اصلاح این چرخه معیوب، نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای حمایتی و تجاری است سیاستی که منافع آن واقعا به تولیدکننده و مصرفکننده برسد، نه به جیب حلقههای انحصاری.
تا زمانی که این چرخه معیوب ادامه دارد، هر لیوان شیر، شاید سفید باشد، اما سایهای سنگین از رانت سیاه، بیعدالتی و هدررفت منابع را با خود حمل میکند.
نویسنده: مجتبی رزمی