برای طراحی محصول مانند سایر واژگان توصیفی، تعاریف زیادی بیان شده است که در زیر به برخی از آنان اشاره میکنیم.
1) طراحی محصول به معنی ایجاد یک محصول جدید است که این محصول توسط کسب و کارها به خریداران و مشتریان فروخته میشود. (ویکی پدیا)
2) طراحی محصول به مجموعه از اقدامات از قبیل ایده، تولید، آزمایش و توسعه برای یک محصول گفته میشود که این محصول میتواند به صورت فیزیکی یا ارائه یک خدمت باشد.
3) طراحی محصول فرایند ایده پردازی، خلق و تولید مجدد محصولاتی است که می تواند نیاز کاربر را بر طرف کند و یا بازار مشخصی را هدف قرار دهد.
با توجه به تعاریف بالا باید به چند نکته کلیدی توجه کرد. اول آنکه در این تعاریف، "ایجاد" به منزل "طراحی" در نظر گرفته شده است. یعنی تا زمانی که یک ایده برای محصول به مرحله اجرا نرسد و به عبارتی صرفا در ذهن طراح به صورت ایده باقی بماند، طراحی محصول شکل نگرفته است. همچنین در تعاریف جدید، محصول صرفا به عنوان یک شی فیزیکی در نظر گرفته نمیشود بلکه هر کالا فیزیکی، خدمت یا محصول دیجیتالی که بتواند نیازی از مشتری را برطرف نماید، به عنوان محصول در نظر گرفته میشود.
تاریخچه طراحی محصول
نمیتوان برای پیدایش طراحی محصول زمان دقیقی معین کرد. چرا که از زمانی که انسان به عنوان ایدهپرداز و صانع توانست محصولی را تولید کند یا به اشیا شکل دهد، عملا طراحی محصول انجام داده است. اما میتوان انقلاب صنعتی را نقطه عطفی در طراحی محصول دانست. زمانی که تصویر جدیدی از طراحی محصول رونمایی شد.
فاصله نزدیک طراحی محصول با صنعت را میتوان از تعریف انجمن طراحان محصول آمریکا نیز دریافت کرد:
"طراحی صنعتی، فرایندی حرفه ای برای طراحی محصولی است که روزانه میلیون ها نفر در سراسر دنیا از آن استفاده میکنند."
سکوی پرش در طراحی محصول
اما نقطه شکوفایی طراحی محصول زمانی شکل گرفت که تولیدات انبوه و یکسان محصولات در زمان انقلاب صنعتی به سمت تولیدات اختصاصی در قرن 19 میلادی متمایل گردید. زمانی که واژگان مختص آن زمان مانند تولید انبوه، کاهش هزینه با افزایش تولید، تقسیمکار آدام اسمیت و ... جای خود را به مشتری مداری، تولیدات اختصاصی، نیازسنجی بازار و ... دادند. طبیعی است که وقتی قرار است محصولات مطابق میل و خواسته گروهی از مخاطبان و یا بخشی از بازار تولید شود هم نیاز به طراحی تخصصی تر دارد و هم کمیت طراحی محصول نیز افزایش مییابد.
طراحی محصولات دیجیتال
همان طور که در تعاریف طراحی محصول اشاره شد، محصول میتواند علاوه بر کالا فیزیکی، خدمت و یا محصول دیجتال نیز باشد. سایت و اپلیکشن را میتوان نمونهای از محصولات دیجیتال دانست. چرا که در کالا دیجیتال نیز در ابتدا ایده شکل میگیرد، سپس متناسب با نیاز مخاطبان طراحی ثانویه میگردد. پس از آن آزمایشات اولیه روی آن صورت میگیرد و در آخر تولید میشود. اما نکته حائز اهمیت و حلقه گمشده در فرایند طراحی محصول دیجیتال، شناسایی رقبا و آنالیز مخاطبان که به صورت کلی تحقیقات بازار به شمار میروند، میباشد. این روند ناقص را به وفور میتوان در استارتاپها و سازمانهایی که به دنبال جذب مخاطب از طریق محصول دیجیتال خود هستند، دید. مگر میشود بدون توجه به نیاز مخاطب و فعالیتهای رقبا محصولی را تولید کرد که بتوان از طریق آن نظر مخاطب را جذب نمود و کالا و خدمت خود را به آنها عرضه کرد؟
در طراحی محصول دیجیتال به چه نکاتی باید توجه کرد؟
قبل از آنکه بخواهیم به نکات مهم در طراحی محصول دیجیتال بپردازیم، بهتر است بدانیم برای طراحی یک محصول فیزیکی باید به چه مولفههایی توجه کرد. هر محصول از سه قسمت اصلی تشکل شده است. 1- هسته یا فایده محصول (مولفه ارزش) 2- بدنه محصول (مولفه بصری و کاربردی) 3- پوسته محصول.
برای آنکه با مولفه ارزش محصول آشنا شویم بهتر است به این دو سوال جواب دهیم.
الف) مشتری چه چیزی میخواهد از ما بخرد؟ ب) با محصول ما چه نیازی از مشتری برطرف میشود؟
اگر بتوانیم به این دو سوال پاسخ دهیم در حقیقت نیاز مشتری را شناسایی کردهایم. اینکه بدانیم محصول ما چه نیازی از مشتری را پاسخ میدهد، در طراحی مولفههای بصری محصول که همان شکل ظاهری آن است به ما کمک زیادی میکند. مثلا اگر ما رستوران داشته باشیم و بدانیم که نیاز مشتری علاوه بر رفع گرسنگی، سرعت بالا در اخذ خدمت نیز هست ( مولفه ارزش) باید در انتخاب محصولمان علاوه بر پخت مطبوع غذا، سرعت آماده سازی آن را نیز در نظر بگیریم. (مولفه بصری و کاربردی)
گام سوم در طراحی محصول پوسته محصول است. پوسته محصول به مواردی گفته میشود که در بدنه محصول قرار ندارد ولی در توسعه و فروش و تحویل آن به دست مشتری کمک میکند. مواردی مانند خدمات پس از فروش، برندینگ، نام تجاری، تحویل محصول، خدمات اعتباری و ... .
حال با توجه به نکات ذکر شده در طراحی محصول فیزیکی، میتوان با دید بهتری طراحی محصول دیجیتال را بررسی کرد.
اینکه ما بخواهیم یک سایت یا اپلیکیشن یا هر محصولی در حوزه دیجیتال را طراحی کنیم باید دقیقا مانند طراحی محصول فیزیکی عمل کنیم. با این تفاوت که روشهای اجرا و امکانات ما در طراحی محصول دیجیتال متفاوت از طراحی محصول فیزیکی است. مثلا برای طراحی یک سایت قبل از هر چیز باید مخاطبان حوزه دیجیتال که با اینترنت و استفاده از سایت و سایر محصولات دیجیتال آشنا هستند را مورد بررسی قرار دهیم و با علایق و سلایق آنها آشنا شویم. سپس به دستهبندی مخاطبان مورد نظرمان بپردازیم و بدانیم قرار است این مخاطبان چه ارزشی را از ما دریافت کنند و در مقابل چه هزینهای بابت این ارزش بپردازند. آیا این ارزش چیزی فراتر از ارزشیست که رقیبان ما به آنان میدهند؟ آیا هزینه این ارزش متناسب با ارائه این ارزش است؟ در گام دوم باید با توجه به تجربه کاربری (ux) کاربران در سایت، رابط کاربری (ui) را طوری طراحی کنیم که مخاطبان به سادگی بتوانند با محصول ما ارتباط بگیرند. این ارتباط گیری ساده منجر به طی شدن سریعتر و راحتتر سفر مشتری میشود. سفری که در آن کاربر به سادگی، ما را در بین رقیبان پیدا و با محصول ما ارتباط برقرار میکند و در آخر هم کاربر به هدفش میرسد و هم ما را هدفمان در کسب و کار (که می تواند مواردی مانند خرید، افزایش بازدید، توسعه برندینگ و ... باشد) میرسانند.
من مجتبی ابراهیمی استراتژیست کسب و کار و علاقهمند به حوزه کسب و کار، کارآفرینی و دیجیتال مارکتینگ هستم. در حال حاضر موسس و مدیر اجرایی گروه مشاوران سندلوس هستم و در حوزه استراتژی محتوایی و دیجیتال مارکتینگ با مجموعههای مختلف همکاری میکنیم. همچین خوشحال میشم که شما رو در لینکدین ببینم.