می دونی رفیق
می خوام یه حرف تلخ بزنم
متاسفم از این که امروز توی جامعه ما تأهل برای خیلی ها دیگه معنای تعهد نمی ده
متاسفم که بعضی چشمها و دلها و تن ها و قلم ها و فکر ها هرز شده
متاسفم که خیلی از ما یادمون رفته چیزی به نام ابعاد انسانی هم وجود داره، که ما هم آدمیم ، که شاید مسلمانیم
متاسفم که خیلی از ما نمی خواهیم قبول کنیم که عیب از ماست اگر جامعه ما معیوبه، فرهنگ ما معیوبه ، اقتصادمون معیوبه، سیاستمون معیوبه، سیستممون معیوبه و ...
متاسفم که هنوز دوست داریم یکی دیگه مقصر همه بد بختیهای ما باشه، حالا چه فرقی می کنه دشمن خارجی یا مخالف داخلی، حاکمان بی تدبیر یا دوستان بی تعهد، رسانه ملی یا ماهواره و اینترنت ، فرهنگ داخلی یا تهاجم فرهنگی غرب و ... یا هر بخت برگشته ای دیگه؛ مهم این که من و تو مقصر نباشیم.
متاسفم
برای خودم ، برای تو، برای او، برای ما ، برای شما، برای ایشان
اما من فکر می کنم سر آخر یک راه بیشتر نداریم
بیایم و مسئولیت مسلمان بودن ، شهروند بودن یا (لا اقل) انسان بودنمون رو قبول کنیم و باور کنیم که:
«ان لیس للانسان الا ما سعی»