ظهور حضرتش واقعه ای است که هر لحظه ممکن است به وقوع پیوندد و از سوی دیگر پایان دوران غیبت ما از حضور حضرتش نیز نامعلوم است.
می اندیشم که وظیفه ام در این ایام محنت افزای دوری از امامم چیست؟
شعار «منتظران مصلح ، خود باید صالح باشند» اگر چه شعار صحیحی است اما به نظرم ناکافی است. باید گفت «منتظران امام مصلح هم باید صالح باشند و هم مصلح » چه این که انسانی صالحی که با فساد صلح کرده یا به تحملش فتوا می دهد نسبتی با حضرت مصلح (عج) نخواهد داشت.
از سوی دیگر اگر چه اصول صلاح و قواعد فساد بر طریقه قرآن و عترت واضح است اما تحولات روزگار آنقدر موضوعات نو و مختصّات جدید می آفریند که تطبیق قطعی صلاح و فساد بر آنها را بسیار صعب و دشوار می نماید. مضاف بر این، گذشته از آنچه همه شیعیان بر صحت و فسادش اتفاق نظر دارند، موضوعات و مسائل نوین که مستلزم طُرُق متفاوت در شناخت صلاح و فساد و یا طریقه اعمال اصلاحند روز به روز در تزاید است.
اکنون سنگینی بار مسئولیت شیعه ی منتظر بودن بسیار بیش از آن است که در نیم قرن گذشته و سالهای دور.
ضرورت کسب معرفت جامع و عمیق و دستیابی به بصیرت علمی و عملی و تمرین تسلیم بودن در برابر آنچه بر حقانیتش برهان اقامه می شود مستلزم عبور از خویش و باورهای عادت شده و زیسته ای است که گاه ممکن است برایمان از اجزاء مسلّم دین به حساب آیند.
فکر می کنم اگر ترک عادت به امور معتاد و تسلیم بودن در برابر برهان را تمرین نکنیم چه بسا در هنگامه ظهور حضرتش - اگر خدایمان توفیق حضور دهد- در زمره مؤمنانی قرار بگیریم که بر دین عادات مأنوس، پای بفشاریم و به جای شعارها و شعرهای عاشقانه امروز، بر سرش فریاد بکشیم که « یأتی بدینٍ جدید » که یعنی این مرد! دین دیگر و آئین جدید آورده و آنچه می گوید اسلام نیست.- اعاذنا الله من هذا-
اغلب در هنگام تفکر به وجود مبارکش در چنین افکاری غوطه ور می شوم و از خود می پرسم آیا به راستی جان و دلم آماده پذیرش حق و حقیقت است یا همچنان در بند خویش و پندارهای خویشتنم؟ آیا به راستی جامعه ما از برترین مؤلفه جامعه اهل انتظار یعنی حق خواهی و حق جویی و حق پذیری، به نصاب لازم بهره مند است؟