خیلی از ما در طول زندگیمان نه کارگری را تجربه کرده ایم و نه زندگی در کنار یک کارگر را. گفتهها و شنیدههایمان دید ما را نسبت به این قشر جامعه به وجود میآورد. من نیز مانند خیلی از شما تجربه مشاهده زندگی یک کارگر را ندارم، اما به سبب گذراندن دورههایی در کنار کارگران آشنایی کمی با آنها پیدا کردم و همچنین از دید کارفرما نیز توانستم به این موضوع نگاه کنم. در این نوشتار قصد دارم آنها را شرح دهم.
برخی مباحث مالی
مهمترین علت کار کارگران داشتن درامد کافی است، شاید برای برخی افراد کار به جز درامد علل دیگری مانند تمایل به زایش، دنبالکردن علایق، داشتن قدرت و یا وجهه اجتماعی و... داشته باشد اما برای کارگران کمتر اینطور است. اکثر کارگران انگیزه ای غیر از داشتن درامد ندارند. این درآمد چقدر است؟ دریافتی هر کارگر در امسال مطابق قانون کار چیزی بین 2 تا 2.3 ملیون تومان است. هرسال به اندازه یک ماه عیدی میگیرد، و به همین مقدار نیز سنوات. اما کار هر کارگر برای کارفرما چقدر هزینه دارد؟ هر کارگر میتواند یک ماه در سال مرخصی برود. یعنی یازده ماه کارمیکند و به اندازه چهارده ماه حقوق میگیرد. حدود 400هزار تومان هر ماه حق بیمه اش باید پرداخت شود و حدود 100 هزار تومان هم هزینهی سرویس رفت و آمدش میشود(حداقل). که با این اوصاف قریب به ماهی 3 میلیون تومان برای کارفرما هزینه دارد. هر ماه نیز به طور میانگین 150 ساعت کار میکند، یعنی هر ساعت کارش برای کارفرما 20هزار تومان هزینه دارد. معمولا بعد از بین 20 تا 25 سال که کار کرد بازنشست میشود. این موضوع نقطه قوت کارگری است که به طور میانگین 5 سال زودتر از بقیه مشاغل بازنشست میشوند. و هنگام بازنشستگی هنوز توان کار دارند و اگر به کار ادامه دهند دوره میانسالی را با درامد ماهانه به اندازه دو کارگر میگذرانند، به علاوه چون کارگری نیاز خاصی به تحصیلات ندارد، کارگران معمولا زودتر از عموم مردم به کار مشغول شده اند و معمولا در سن حدود 45 سالگی بازنشست شده اند.
همهی اینها البته مربوط به وقتی است که کارفرما قانونمدار باشد. در بسیاری از اوقات، با توجه به کمبود کار و زیادتر بودن بیکاران و همینطور وجود کارگران مهاجر با دستمزدهای پایین، کارگران با دستمزدهای پایینتر و یا بدون عیدی و سنوات مشغول به کار میشوند. در مورد بانوان نیز به علت برخی محدودیتهای بدنی مانند نیرومندی، این رفتارهای غیرقانونی شدیدتر میشود و دستمزدها حتی گاهی تا نصف تقلیل مییابد.
کارگران امنیت شغلی بالایی ندارند. به راحتی به دلایلی چون تعطیلی محل کار، تعدیل نیرو، تعویض نیروها و یا اخراج شدن به دلیل مشکل خوردن با بالادستیها از کار کنار میروند.
هزینههای زندگی کارگران با کار آنان به تنهایی تامین نمیشود، معمولا یا دو نفر در یک خانواده کار میکنند، و یا فرد شغل جانبی دیگری هم دارد، و البته گاهی هر دو.
در سر کار چه میگذرد؟
کارهایی که کارگران به آن مشغولند، قریب به اتفاق کارهایی تکراری است که به سرعت ملال آور میشود. برای مثال در شرکتی کارگر صبح به سر کار میآید و بی وقفه مشغول قرار دادن محصولات در کارتن است و این کار را هر روز صدها و یا حتی هزاران بار انجام میدهد. تنها چیزی که تکراری نیست افکار کارگر در حین انجام این کارها و یا صحبت کردنش با همکاران است که در خیلی از کارها البته میسر نیست. برخی کارها نیاز به مهارت دارند و کارگر با انجام آنها مهارت بیشتری در آن کار کسب میکند اما برخی نیاز به مهارت خاصی ندارند و فقط سرعت کارگر نسبت به قبل افزایش پیدا میکند. از نگاه کارفرما، از کارگر انتظار میرود منظم باشد، مخصوص در زمان بندیهای مقرر شده کار کند و به اندازه ای که از او انتظار میرود خروجی داشته باشد. همچنین باید هر دستوری که از مدیران یا سرپرست واحد به او میگویند را بی چون و چرا اجرا کند. امکان رشد و پیشرفت در کارهای کارگری بسیار اندک است، به ندرت با پیدا کردن مهارت بالا در کار میتوانند سرپرست شوند و یا بدون سرپرست شدن درآمد بیشتری دریافت کنند.
گاهی با کارگران بدرفتاری میشود. بسیاری از کارفرمایان کارگران را انسانهایی پایین تر از خود میبینند، به آنها احترام نمیگذارند و یا با آنان بدرفتاری میکنند. گاهی این رفتارها از جانب سرپرستان است، یعنی سرپرستان به خاطر جایگاه و نزدیکی به کارفرمایان و توانایی اخراج کارگران را آزار میدهند.
کارگران چگونه کارفرمایان را آزار میدهند؟
آزارها و مشکلات یک طرفه نیست، کارگران با کم کاری، انجام نا مناسب کارها و تولید محصول بی کیفیت یا ایجاد خسارت، دزدی، آزار مابقی کارگران، خراب کردن پنهانی کارها و دستگاهها و کارهایی مشابه اینها، کارفرمایان را به دردسر میاندازند.