میخواهم مثل فیلم های دیوید فینچر با شما حرف بزنم. اینکه اسمش را گذاشته اند یادداشت دانشجویی با موضوع ازدواج، همه فکر میکنید که باید حرفهای جدی و کلان بزنیم و اندکترم ها هستند که موضوع شهوت را مطرح میکنند. ولی این موضوع نه زشتی پنهانی دارد و نه من بی ادبم. پس بگذارید همه چیز را به قلم بکشم. گمراه تان هم نمیکنم. اگر یک وقتی هوای گمراه شدن به سرتان زد، به خیابان بروید یا در گوشیهای همراه تان شبکه اجتماعی توییتر نصب کنید؛ البته همراه با فیلترشکن! شهوت یکی از ارکان انسان است؛ انسان بدون شهوت تعریف نمیشود همانطور که بدون گرسنگی و اشتیاق به دین تعریف نمیشود. دختران و پسران امروز، از دانشآموز کلاس هشتمی تا دانشجوی ترم سوم کارشناسی ارشد، نیاز جنسی دارند. این شهوت برای آنها جذاب است. ولی نمیخواهم بگویم که شهوت، کمترین نیاز انسان است و کمال و لذت اصلی انسان در عرفان و جهاد است و این شهوات، خار راه خلیفةاللهی اند.
همه جوانان در ازدواج به فکر تامین نیاز جنسی هستند؛ اگر کسی را دیدید در موضوع ازدواج، پای مسائل اقتصادی را پیش کشید و بلوغ عقلی را مطرح کرد، بدانید چرت میگوید و افق دید بالایی را اصلاً نشانه نگرفته. فقط خواسته جلوی دیگران، حجابی بر شهوت خود بیندازد. میگویید نه!؟ پس بروید نگاهی به روابط دختران و پسران کوچه و خیابان بکنید؛ آنهایی هم که در خانه اند، دست کمی از خیابانی ها ندارند.
مسلم است که در کشورهای آمریکایی و اروپایی، افراد از آنچه که مسیر دینی است منحرف شده اند. اما با این حال، پسر اروپایی در بهبوههٔ بلوغ، هیچ گونه دغدغه جنسی ای ندارد. چون میداند طبق آنچه که دیده، شرایطش فراهم است. او میداند که شهوت جنسی دارد و به راحتی میتواند نیازش را برطرف کند و با یک دختر دوست شود. حالا سوال این است که اگر یک قیدِ «عقد» به قضیه اضافه کنیم، چه منافاتی با معیارهای انسانی و اسلامی پیدا میکند؟ در عوض خودتان را تصور کنید. به بلوغ رسیده اید و هیچ تصوری از پاسخگویی به این شهوت جنسی جذابتان ندارید. از کودکی به شما گفته شده ازدواج و غیر ازدواج نه! اما تا ازدواج و پاسخ به شهوت جنسی چقدر راه دارید؟ شما باید دوره راهنمایی و دبیرستان را طی کنید. کنکور بدهید. وارد دانشگاه شوید. مدرک بگید. سربازی بروید. پارتی پیدا کنید و سر کار بروید. آنگاه تازه اقدام به خواستگاری کنید تا شاید پدرِ آن دختری که سالهاست منتظر یک پسر است با شما موافقت کند. بعد هم درگیر قسط و وام و هزار بدبختی شوید... ولی مگر چه گناهی دارد که شما هم، نه فقط مثل پسر اروپایی، بلکه بالاتر از او، در سنین پایین اقدام به ازدواج با یک دختر کنید و تمام این مراحلی که گفته شد را همراه با او طی کنید؟ چه فرقی بین شما و آنها هست؟ پسر اروپایی هم تا زمانی که درامد نداشته باشد، امکان زندگی مستقل ندارد؛ اما در طی زندگی، پاسخ جنسی خود را میدهد. بماند که شما مسلمان هستید و سبک زندگی بهتری از او دارید! مشکلات اقتصادی تان هم هیچ ربطی به این قضیه ندارد. شما که چه مجرد باشید و چه متأهل، جور تنگناهای اقتصادی را میکشید؛ پس دیگر این چه حرف بیخودی است که ما به خاطر مشکل اقتصادی نمیتوانیم ازدواج کنیم!؟ حالا بماند که دین و تجربه ثابت میکند که ازدواج، اثر مثبت اقتصادی دارد! تازه ادعای بیمیلی به دنیا و نگاه فرامادی به جهان هم دارید!
مگر ما ایرانیها چه چیزی از اروپاییها کم داریم که با وجود عقد شرعی و همچنین سبک زندگی اسلامی، از همان نوجوانی دست به کار نمیشویم؟ این کار با کدام معیار دینی مغایرت دارد؟ ما ایرانی ها چرا این فکر غلط را پیش گرفتهایم؟ چه کسی گفته که پاسخ نیاز جنسی اینقدر دور از دسترس باشد!؟ چرا ازدواج آسان را از آخر معنا کرده ایم و گفته ایم که ازدواج آسان، یعنی در ۲۸ سالگی زندگی را با حداقلیات شروع کردن؟ ازدواج آسان ازدواج از ۱۷ سالگی است نه از آخر! این روال هم چیز شاخ و دم داری نیست و تا همین یکی دو دهه پیش کاملاً مرسوم بود. اگر قبول ندارید، چند دقیقه با مو سفیدها همکلام شوید تا با تشر به شما نهیب بزنند که چرا تا به حال، نکاح نگرده اید!!! بگذریم که با همه این سخندرازی ها، اکثر ایرانی ها هم بیخیال ننشسته اند و گول دروغ های ایرانی را نخورده اند و با پیوستن به همسن و سالهای اروپایی، از همان ابتدا کار خود را با خودارضایی و رل زدن و آن کار های دیگر شروع کردهاند؛
شما گول خوردهاید. دین آنقدر بدبخت نیست که با یک شهوت جنسی، نصف آن بیوفتد؛ بلکه از این جهت این را گفته اند که با برداشته شدن مانع شهوت، شما توانایی کسب همه استعدادهایتان را پیدا میکنید؛ دروغ ها شمارا از حقیقت دور کرده و دیگر نتوانستید با پاسخ دادن شهوت جنسی، دین خود را کامل کنید و یا حداقل یک زندگی روال داشته باشید.
گول دروغ ها را خوردید و غافل شدید که با پول کم هم میتوان پاسخ نیاز جنسی را داد و نهاد اجتماعی تشکیل داد و به سبک زندگی درست تر فکر کرد. دروغی که جلوی این حقیقت را گرفت که متأهل بودن، وضع اقتصادی را بهتر میکند! خلاصه که گول دروغ ها را نخورید... شما چیز های بیشتری از پسر اروپایی دارید.