افراد زیادی را میبینیم که بادی به هر جهتاند. آنها نمیدانند از زندگی چه میخواهند. در برابر پیشنهادهای مختلف نمیتوانند تصمیمی بگیرند و غالبا بر سر دوراهی های زندگیشان دودل و مرددند.دلیل اصلی این امر آن است که آنها ارزشهای مشخص و بارزی ندارند تا بر اساس آن تصمیم بگیرند.
واژه ارزش به معنی ارزیدن و ارزشمند بودن است. یعنی هر چیزی که برای ما بسیار مهم است. ارزشها ستونهای شخصیت ما یا تکیهگاههای درونی ما هستند، در دشواریها و سختی ها . ستونهای کار و زندگی ما هستند. مثل ستونهای یک بنا. ما میتوانیم بدون ستون خانه بسازیم؛ در این صورت ما یک خانه سست بنا کردهایم.کی ارزش ستون رو می فهمیم؟ وقتی که یک زلزله چند ریشتری خانهمان را بلرزانذ. کی به ارزش ارزشهایمان پی می بریم؟ وقتی در شرایط سخت زندگی یا کارمان قرار بگیریم. زمانی که باید تصمیم و انتخاب مهمی بگیریم. هر چه ارزشها بالاتر و پخته تر و شفاف تر و قویتر باشد، شخصیت ما قوی تر و پخته تر خواهد بود. اگر کسی کارش و شخصیتش متزلزل است، این به ارزشهای فرد برمیگردد.
ارزشها مثل تابلوهای جاده، مسیر را برای ما مشخص میکنند و از انحراف و بیراهه روی جلوگیری میکنند. ارزشها باعث می شوند هدف زندگیمان را گم نکنیم.
ما دو نوع ارزش داریم. یک سری ارزشها شعاری و یک سری ، شعوری هستند. ارزشهای شعوری، ارزشهای واقعی ما هستند که ما به آنها عمل میکنیم.با آنها زندگی میکنیم. اما ارزشهای شعاری، ارزشهایی هستند که ما فقط حرفشان را میزنیم، توهم داشتنشان را داریم، ولی به آنها عمل نمیکنیم. جزیی از عمل و رفتار ما نیستند. خیلیها حرف از صداقت و ایمان میزنند اما مردم فریباند.
ارزشها از دوجنبه اهمیت دارند.
کاربرد اول: ارزش های ما شیوه رفتار و عمل ما را تعیین میکنند. رفتار ما بطور مستقیم تحت تاثیر ارزشهای ما هستند. ارزش های ضعیف رفتار ضعیف، ارزشهای بد رفتار بد را به همراه دارند. ارزش آن چیزی است که شما به آن اهمیت میدهید.مثلا شخصی که ارزشش کسب ثروت است، میخواهد خودش به ثروت دست یابد. ولی شخصی که ارزشش خلق ثروت است، به دیگران کمک میکند که ثروتمند شوند و انواع فقر را از جامعه ریشهکن میکند. کسب ثروت یک ارزش حقیر، ولی خلق ثروت یک ارزش والاست. ارزش های ما از باورهایمان شکل میگیرند. ارزشهای شما نباید هدف و معنای زندگی را نقض کند، ارزشهای شما نباید باورهایتان را نقض کند. ضدباورها و معنای زندگیتان باشد.
کاربرد دوم :ارزشها، ملاک تصمیمگیری و انتخابند.معیارند. تصمیم گیری عمل انتخاب یک گزینه از بین چند گزینه است. نباید تصمیمی بگیرید که با ارزشایتان مغایرت داشته باشد. انسان موفق به ارزش هایش ایمان قلبی دارد. چون به درستی باورها و اعتقاداتش ایمان دارد. اگر کسی مطابق ارزشهایش تصمیم گرفت و مطابق ارزشهایش عمل کرد، زندگی یا زیست ارزشی دارد. به چنین کسی از هر جهت می توان اعتماد کرد.
ارزشها عمیق ترین و اساسی ترین و بنیادی ترین خواستههای ما هستند، البته بعد از هدف و معنای زندگی. ارزش ها خواستههایی هستند که در طول زندگی تغییر نمیکنند. ممکن است اصلاح شوند، ممکن است اولویتشان بالا و پایین شود ؛ اما ثابت اند. ممکن است هدف و معنای زندگیمان تغییر کند.
مردم معمولی چند چیز برایشان اهمیت دارد و ارزش است : ثروت، شغل، قدرت، شهرت، شهوت، محبوبیت و منزلت. اگر شما ارزشهای دیگری دارید، باید خلاف جهت آب شنا کنید. ارزشهای ما باید به تصمیمات، رفتارها یا اقدامات ما شکل دهند. اگر خیلی وقتها در تصمیمگیریها و انتخاب هایمان مردد میمانیم، به این دلیل نیست که گزینهها را بهخوبی نمیشناسیم؛ حتی تبعات و نتایج هر گزینه را هم تا حدی میدانیم و میتوانیم حدس بزنیم. علت واقعی بسیاری از تردیدها و ترسهای ما از این است که اولویتها و ارزشهای خودمان را آنچنان که باید نمیدانیم و نمیشناسیم.
اول: ارزشهایمان را بشناسیم.
دوم: ارزشهایمان را اولویت بندی کنیم.
وقتی میگوییم صداقت برای ما یک ارزش است، منظورمان این است که آنقدر برایم میارزد که حاضرم چیزهای دیگر را به خاطر حفظ آن از دست بدهم. وقتی در وضعیتی قرار میگیرید که باید از بین چند گزینه، یکی را انتخاب کنید، اول گزینههایی را کنار میگذارید که با ارزشهای شما سازگار نیستند.و سپس از گزینههای باقیمانده، بهترین گزینه را که با ارزشهای ما سازگاری بیشتری دارد را انتخاب میکنیم. اما همیشه تصمیم و انتخاب به همین سادگی نیست، گاهی ناگزیریم یک گزینه را انتخاب کنیم که کمترین آسیب را با ارزشهای ما وارد میزند. که به آن تضاد ارزشی میگویند.
مثلا یکی از ارزشهایمان استقلال مالی است و یک مشکل مالی برایمان پیش میآید و مجبور میشویم تصمیمی بگیریم که کمترین آسیب را به ارزشهایمان وارد کند. مثلا وام میگیریم یا از کسی قرض میگیریم که با او راحتتریم. ما همیشه انتخابها، تصمیمات و اقدامات خود را در حوزههای مختلف زندگیمان بر اساس ارزشهایمان تعیین میکنیم.
ارزشها میتوانند مثبت و سازنده و یا برعکس، منفی و مخرب باشند. مثلا کارمندی که برایش درستکاری ارزش است، وقتی به او پیشنهاد رشوه با مبلغ هنگفت شود، کارمند به ارزشهایش رجوع میکند.داشتن پول برای او مهم است اما ارزش درستکاری نسبت به ارزش پول در اولویت قرار دارد. کسی که ارزشهای مشخص و شفافی دارد، راحتتر تصمیم میگیرد و بر سر دوراهیهای مهم، توانایی انتخاب دارد.
صداقت، درستکاری، امانت داری، احترام به انسانها، مودب بودن و …ها
گناه کردن دروغ ریاکاری فریب دیگران تکبر و خودخواهی حسادت خیانت
ضد ارزش، درست نقطه مقابل ارزش است. برای کسی که ارزشهای مثبت، ارزش واقعی محسوب میشوند که بر اساس آن تصمیم گرفته و رفتار یا بهتر است بگویم زندگی میکنند، ارزشهای مخرب و منفی، یک ضد ارزش محسوب میشوند. ارزشهای زندگی ما تعیین میکند که زندگی ما به چه سمت و سویی حرکت کند.
دو نفر را در نظر بگیرید. اولویت های نفر اول : خانواده – سلامتی – کار ، و اولویتهای نفر دوم ، کار – سلامتی – خانواده. مثلا وقتی به فرد اول پیشنهاد اضافه کاری میشود، قبول نمیکند چون اولویت اولش خانواده است. فرد اول حاضر است سلامتی و کارش را فدای خانواده اش کند و فرد دوم، خانواده و سلامتی اش را فدای کارش میکند. این فرد حاضر است خانواده اش از هم پاشیده شود یا سلامتیاش به خطر بیفتد، اما کارش حفظ شود. هر دو نفر ارزشهای یکسان اما با اولویتهای متفاوتی دارند. و مسیر زندگیشان میتواند بسیار دور از هم باشد.
لیستی از ارزش ها و ویژگی ها در انتهای مقاله قرار داده شده است.سعی کردهام ارزش های شبیه هم را کنار هم قرار دهم تا انتخاب و اولویتبندی آسانتر شود. فقط در انتخاب ارزشها دقت کنید که این ارزشها ناشی از کمبودهای موقت زندگی شما نباشد. مثلا اگر الان پول کمی دارید ، بخاطر این ثروت را انتخاب نکنید. اول از بین ارزشها ۲۰ ارزش را پیدا کنید که بیشتر برای شما مهماند. هم شعاری ها و هم شعوری ها و واقعی. و بعد از بین ۲۰ تا، ۱۰ تا را انتخاب کنید و دوباره از ۱۰ تا، ۵ ارزش را انتخاب کنید. اینها بعنوان ارزش های واقعی و شعوری شما هستند.
ممکن است ارزش های منفی و مخربی داشته باشید. فهمیدیم که ارزش ها نباید مخرب و منفی باشند پس باید اصلاحشان کنیم. مثلا کسی که ریاکار است و دیگران را فریب می دهد یا حسادت میکند یا متکبر و خودخواه است، باید این ارزش ها را اصلاح کند و با ارزش های مثبت و سازنده جایگزین کند.
وقتی ارزشهایتان مشخص باشد ، هم نمود رفتاری پیدا میکند و به شخصیتتان قوام و استحکام میدهد، چون هم ستون دارید و هیچ وقت در انتخاب ها و تصمیم گیری هایتان مردد نمیمانید؛ چون بر اساس ارزش هایتان انتخاب می کنید، و هم بر اساس ارزش ها ، هدفگذاری راحت تر خواهد بود.
به ارزشهای معمولی که در خودتان پیدا کردهاید، بسنده نکنید، ارزشهایتان را رشد دهید. ارزشها را نمیتوان با شعار رشد داد، بلکه باید حین رشد ارزشها، رفتارتان را نیز رشد دهید.
برای خوندن این مقاله و دانلود لیست ارزش ها در سایت من ، میتونید اینجا رو کلیک کنید.
حقانی | مربی افزایش درآمد
آدرس صفحه مربی با من در اینستاگرام : آیدی اینستاگرام مربی با من