.
متن های کوتاه ۱
۱-سفرنامه ی خطیری داشت. هر چند وقتی تمام شد، خندید و کامل و تخت خوابید.
۲-دگرگونی،دگردیسی و هر چه از کلمات تغییرطلبانه را که یافته بود در جیب عقب اش پنهان کرد و با دوچرخه تا خانه ی ما رکاب زد.
۳-مداد قانون نویس که وقت جراحی سرپایی در شکم فرماندار جا مانده می گوید امان که گندیدم، اما جواب می دهند متاسفانه بیمارستان ها وقت خالی ندارند.
۴-اَمُرداد دیوانه ام کن، این تابستان را سر کنم تا ابد نامی جز تیر و شهریور نخواهم برد
۵-آهنگِ شادیِ مجلسِ تو می شوم درست وقتی از یادم فراموشی می گیری، نگران نباش تازه اول دوره تلافی گری ام است.
۶-هدایت هم هدایتهای سابق، از جنوب و شمال وقتی می آمد می فهمیدی خبری آورده.حالا همه زمزمه ها فقط کاه روی هوا پخش می کند و بانگ تاری از دور به گوش می رساند.