.
متن های کوتاه ۲
۱-استوپ کرد و همه موشهای خانه آزاد شدند . استوپ کرد همه ماهی ها تنگ ها را پاره کردند بیرون زند . استوپ کرد گاو ها شروع به دویدن کردند . دید نمی شود . استوپ هایش را کنار هم چید و رفت کمی مثل هر روز اخبار گوش کند.
۲-گاوصندوقی داریم بی حد بزرگ، پس وقتی می آیی غیر از خودت کمی نادر و فریبا و زهرا و علی هم بیاور . برای همه ما جا هست. چشم می گذاریم و پنهان می شویم. چند سال بعد اولین مسافر که بیاید کمتر خمیازه می کشیم.
۳-ترجمه هایش را وقتی که پاره می کردی باید فکر این روزها می بودی ، حالا دیرتر از همیشه شده فقط می توانی برای سالگردش لغتنامه کادو بدهی .
۴-تیله بازی وسط چاکراه های کوچه برای من و اونها حکم قسمتِ شیرین شده عصر روز بی معما را داشت . بی خود نیست الان دیگر وقت نمی کنیم همدیگر رو نگاه کنیم.
۵-سردار و پسر در جنگ بی بازگشت وامانده بودند، ناگهان صیحه ای از آسمان بارید. همه چیز تاریک شد . دشمن و دوست گم شد.و در همین ماجرا سردار و پسر تا بازگشت پیاده روی کردند.