ایده های کتاب فروش
۱. مشتری وارد کتاب فروشی می شود ، کتاب فروش او را در آغوش می گیرد احوال پرسی می کنند و همین که مشتری به خودش بیاید کتاب فروش یک لقمه باقلوای چرب و شیرین ترکی را بر دهان آن می چپاند.
۲. مشتری عینک دودی اش را در جیبش می گذارد و بر صندلی لهستانی که خانم کتاب فروش برای او ترتیب داده می نشیند . حالا نوبت اصل ماجراست خانم کتاب فروش از مشتری می خواهد چشم هایش را ببندد تا او عینک مخصوص را بیاورد .
۳. کتاب فروش یک کیف بزرگ به همراه خودش می آورد که داخل آن پر است از عینک های مختلف،او از مشتری می خواهد دوباره چشم هایش را باز کند و یکی از عینک های را انتخاب کند . هر عینک برای کتاب های خاصی طراحی شده است و برای بقیه تار و گنگ عمل می کند .
۴. مشتری ابتدا بازی را می بپذیرد اما در ادامه خسته می شود و می خواهد کتابی معینی را از کتاب فروش بگیرد و برود . کتاب فروش قبول می کند اما می گوید کتاب مورد نظر را ندارد و اضافه می کند که باید قبل از خروج از کتاب فروشی من هزینه ورود به اینجا و دریافت سرویس های ویژه را پرداخت کنید! .....